از وقتی تو را شناختم.. رؤیای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم

از وقتی تو را شناختم

رؤیای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم

صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم

ای تقدیری که در روحِ روح خانه کرده ای و شکل زمان را ترسیم می کنی

و روزم را با تار و پود عشق می بافی

از من نپرس که «چه خبر؟»



شعر: سعاد الصباح

ترجمه: نرگس قندیل زاده
به انتخاب فاظمه هوشمندی
یادکرد «سپیده قلیان» روزنامه‌نگاری که در کنار کارگران هفت‌تپه بود و هست.
شما نیز شعرهایی که «سپیده» در آن‌ها روشنایی دارد برایم بفرستید تا فریادش بزنیم.
@faryadnaseri

@andaromidvari