نامه‌ی شصت و دوم. آلی جان. امروز می‌خواهم برایت از «این‌ها» بنویسم

نامه‌ی شصت و دوم
آلی جان
امروز می‌خواهم برایت از «این‌ها» بنویسم. این‌ها را تو می‌شناسی. این‌ها را همه می‌شناسد. این‌ها مسئول تمام ویرانی این خاک‌اند. این‌ها مسئول از دست رفتن تمام داشته‌های این جغرافیاند.این‌ها را تو می‌شناسی. این‌ها را همه می‌شناسند. این‌ها مسئول تک تک پریشانی‌ها. فراموشی‌ها. ازهم‌پاشیدگی‌ها. این‌ها مسئول تمام کارتن‌خواب‌ها، تمام بی‌خانمان‌های از دست‌رفته‌اند. این‌ها را تو می‌شناسی. این ها را همه می‌شناسند. این‌ها مسئول خشک‌شدن رودها، مهاجرت گله‌ای آدم‌ها، این‌ها مسئول گله‌شدن این‌همه آدم‌اند. این‌ها را تو می‌شناسی. این‌ها را همه می‌شناسند. این‌ها مسئول ویران‌شدن چهره‌ی این مردم، این‌ها مسئول سوختن میل به دانش‌ آموزی و خرد این مردم‌اند. این‌ها را تو می‌شناسی. این‌ها را همه می‌شناسند. این‌ها مسئول ایجاد حس پول‌پرستی به نشان پیشرفتند. این‌ها مسئول منفعت‌طلبی به نشان زیرکی‌اند. این‌ها مسئول پکیدن ادب و آداب‌اند. این‌ها مسئول از دست‌رفتن اثر کلام و حرف‌اند. این‌ها مسئول بی‌اعتباری شاعر و نویسنده و فکراند. مسئول همین اتفاق که حتا تو نیز این حرف‌ها را بخوانی و بگویی این هم از این راه به فکر دوختن قبایی برای خود است. این‌ها را تو می‌شناسی. این‌ها را همه می‌شناسند. این‌ها. این‌ها. این‌ها. انگشت اشاره را نگاه کن. این اشاره تبار دارد.
16/2/94