انقلابمان را دزدیده اند برای بازگشتش تلاش می کنیم! تمام مطالب منتشره در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار میابد. ادمین: @WT_XT
امروز رهبری در بیانات خود گفتهاند: «انتقاد مردم، فقط از دولت و مجلس و قوهی قضائیه نیست؛ نه، ممکن است از شخص حقیر هم انتقاد داشته
امروز رهبری در بیانات خود گفتهاند: «انتقاد مردم، فقط از دولت و مجلس و قوهی قضائیه نیست؛ نه، ممکن است از شخص حقیر هم انتقاد داشته باشند اما این انتقاد منافاتی ندارد با ایستادگی پای نظام اسلامی و نظام انقلابی.»
به دلیل صدور جواز توسط ایشان در اینجا نقدی به زعم خود مهم را درباره روند پیشروی جمهوری اسلامی در دهه گذشته مطرح میکنم.
ایشان در سخنان همین امروزشان درباره وضعیت عدالت در کشور گفتهاند:
«نتیجهی مردمسالاری، پیشرفت کشور است. ما دههی سوم انقلاب را دههی «پیشرفت و عدالت» نامگذاری کردیم؛ «پیشرفت» بهمعنی واقعی کلمه در کشور اتفاق افتاده است. «عدالت» را نمیگویم، دربارهی عدالت ما عقبمانده هستیم، خودمان اعتراف میکنیم/ در همهی زمینهها پیشرفت اتفاق افتاده اما در زمینهی عدالت باید کار کنیم و باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم. درباره عدالت مشکل داریم.»
اما ایشان در بیاناتی مترقی در شهریور سال 87 درباره شعار «دههی پیشرفت و عدالت» گفته بودند:
«مطلب بسیار مهمی که باز میخواهم عرض بکنم - در ادامه این توصیهها - این است که این دههای که ما در پیش رو داریم، دههی پیشرفت و عدالت است... بدون عدالت، پیشرفت مفهومی ندارد و بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستی پیدا نمیکند.» goo.gl/LvzBTr
در اینجا باید پرسید آیا جایگاه عدالت در منظومه فکری رهبری دچار تغییر شده؟
چگونه پیشرفت پیش از این بدون عدالت نامفهوم معرفی میشد اما امروز ضمن بیان اینکه پیشرفت اتفاق افتاده مساله عدالت به وضوح متروک معرفی میشود؟
در کشوری که دانشجویان عدالتخواه حق انتقاد از امام جمعهی شهرشان را ندارند و به محکومیتهای عجیب و غریب دچار میشوند یا منتقدان وضع موجود به صراحت در نشریه زیر مجموعهی بیت رهبری به عنوان خوارج معرفی میشوند چطور میتوان انتظار وجود حق انتقاد از رئیس قوه قضائیه یا رهبری را داشت؟!
صرف اطلاع از وجود انتقاد چه دردی را درمان میکند؟ آیا چنین اطلاعی نباید موجب شود که هر چه سریعتر دست به اصلاحاتی اساسی زده شود و امثال رئیس قوه قضائیه برکنار گردند و گروهی مستقل و هوشمند و سازشناپذیر به کل عملکرد این قوه -به عنوان مهمترین رکن عدالت در کشور- رسیدگی کنند؟ و امواج فساد و آقازادگی و رانتخواری و اشرافیت را مهار نمایند؟
رد صلاحیت تنها جریانی که پس از انقلاب رسیدگی واقعی به محرومان داشت و عموم مردم فرودست از وی رضایت داشتند آیا خود اصلیترین عامل بدتر شدن وضع بیعدالتی در کشور نیست؟
باز گذاشتن دست قوه قضائیه برای برخورد با این تنها افرادِ غیر وابسته به طبقهی صاحبانِ قدرت خود موجب ناامیدی بیشتر مردم از برقراری عدالت در نظام اسلامی نگردیده؟ و آیا قرار است این فشارها علیرغم این بیانات ادامه پیدا کند؟!
عدالتخواهان به عنوان دلسوزترینها به سرنوشت کشور و جایگاه رهبری بسیار درباره نزدیک بودن اوج گیری نارضایتی عمومی هشدار داده بودند اما توجهی نشد. آیا باید صبر میکردیم تا کارد به استخوان مردم برسد و زبانها به گلایهی رسمی و ساختارشکن گشوده شود تا به وجود انتقاد اذعان کنیم؟
تصور میکنم شرایط کشور به گونهای است که تمام مردم و نخبگان در صورتی که اصلاحاتی اساسی اتفاق بیفتد از آن حمایت میکنند و به استقبال آن میروند و بلکه منتظر و مطالبهگرِ چنین اصلاحاتی هستند. امید که هر چه زودتر و به موقع چنان روزی را ببینیم.
و علی الله فلیتوکل المؤمنون...
💢dardnameh
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie