⛔️تحلیل ویژه.. ⚠️پروژه مهار دو گانه؛ آیا لندن به گزینه مرضی الطرفین رضایت خواهد داد؟!

⛔️تحلیل ویژه

⚠️پروژه مهار دو گانه؛ آیا لندن به گزینه مرضی الطرفین رضایت خواهد داد؟!

فارغ از ابعاد کودتا علیه دولت احمدی نژاد در چهارسال دوم، و علی الخصوص دو سال آخر، بازی غریق استخر فرح در اردی بهشت نود و دو، ابعاد مهم و کمتر گفته شده ای دارد که اکنون و با توجه به بازتولید آن بازی، می توان به این زوایای مهم اشاره کرد؛ آیت الله هاشمی و اسفندیار رحیم مشایی به صورت هم زمان و با فاصله چند دقیقه ای در ستاد انتخابات کشور حضور پیدا کرده و در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند.
با گذشت اندک زمانی مشخص شد صلاحیت هر دو نفراز سوی شورای نگهبان احراز نشده. پس از آن بود که خبر رسید هاشمی قهر کرده و به قم رفته؛ در همان زمان شنیده شد که آیت الله فقید شرط کرده که یگانه راه کوتاه آمدن از برهم زدن انتخابات توسط وی، تایید صلاحیت روحانی است، امری که به سرعت مورد پذیرش نظام قرار گرفت. استدلال سامانه از این پذیرش کودکانه، اطمینان از رای آوری گزینه خود (قالیباف) بود.
آیت الله با قمار روی حیثیت خود نزد سامانه، با یک تیر دو نشان زد: نخست راه ورود گزینه احمدی نژاد به انتخابات را مسدود ساخت، و سپس گزینه خود را وارد گود رقابت کرد، و حدس زدن مابقی ماجرا هم خیلی سخت نبود.
اما اکنون دقیقا چه اتفاق مشابهی در حال رخ دادن است؟
طی چند سال گذشته پروژه ای به نام "مهار دو گانه" طراحی شده که بر اساس پروتکل های تعیین شده در آن، نوعی توازن در برخورد با احمدی نژاد و روحانی در دستور کار قرار گرفته؛ در همین نقشه، اکنون و پس از کان لم یکن شدن توافق هسته ای، دستور کار برخورد و برکناری روحانی روی میز است، پس لاجرم در سوی دیگر معادله، قطب آلترناتیو روحانی هم باید هدف قرار بگیرد.
گفته می شود کمتر از سه ماه پیش، جلسه مهمی میان مقامات عالی نظام و مقامات عالی اجرایی شکل گرفته و از رئیس دولت خواسته شده که با پذیرش مسئولیت شکست برجام و عذرخواهی تلویزیونی از مردم، یا استعفا کند یا با قبول معاونت اولی قالیباف و جایگزین کردن تعداد قابل توجهی از وزرای کلیدی با اشخاص مورد پذیرش سامانه، رسما دولت را در اختیار دیگران قرار بدهد. روحانی اما با فهم نقشه طراحی شده برای خود، زیر بار این بازی بچه گانه و جایگزینی قالیباف به جای جهانگیری نرفت، چراکه میدانست درست فردای این جا به جایی، تاریخ مصرف او به پایان خواهد رسید.
رئیس شورای عالی امنیت ملی اما در جلسات متعددِ خصوصی این پیغام را مرتبا به مقامات بالا مخابره کرد که برجام تنها متوجه شخص حسن روحانی نیست، بلکه همه سوابق مکتوب و قابل استناد نشان میدهد مقامات عالی در دولت قبل، دستور آغاز مذاکرات را داده، و در مسیر توافق، دستورات مکتوب و شفاهی صادر شده موید این نکته ساده است. روحانی همچنین گفته بود در موارد متعددی هماهنگی مذاکرات مابین وزیر خارجه و مقامات عالی، بدون مشورت و هماهنگی با وی صورت پذیرفته است. از این رو رئیس دولت دوازدهم تاکید کرده تنها من مسئول مذاکرات هسته ای نیستم، بلکه همه نظام مسئول این توافق هستند و قطعا این موضوع به صورت مستند قابل ارائه به افکار عمومی است، و در صورت بیشتر شدن فشار به خود و دولت، این مساله را برای مردم افشا خواهد کرد.
اما داستان جایی بیخ پیدا کرد که مقامات عالی، آخرین برگ برنده روحانی در به وسط کشیدن پای مقامات عالی در خصوص دستور آغاز مذاکراتِ منتج به برجام را در یک جلسه علنی سوزاند و با پذیرش مسئولیت مذاکرات، جمله "اشتباه کردم" را به مثابه "آتش به اختیار علیه دولت روحانی" بر زبان جاری کرد.
پس از آن بود که پروتکل های حذف رئیس دولتِ تا دیروز مطلوب نظام، صادر شد؛ اینگونه بود که مثلث فشار علیه روحانی از حداقل سه جبهه عملیاتی شد:
جبهه اول دستگیری و ممنوع الخروجی بسیاری از مقامات و نزدیکان دولت روحانی بود که با برچسب مبارزه با مفاسد اقتصادی رقم خورد. این موج وسیع دستگیری پای بسیاری را همراهی با روحانی سست کرد.
اما جبهه دوم، باز کردن پرونده عدم بکارگیری بازنشستگان بود که عملا بخش مهمی از دولت روحانی را مجاب به ترک بی سر و صدای دولت او خواهد کرد، این حربه ای است که به واسطه آن، به پیرمردهای دور و بر روحانی این خطار داده شد که هوا پس است و تا کاسبی، جای خود را به حبس و ممنوع الخروجی و برخورد قضایی نداده، از دولت بیرون بکشند.
اما جبهه سوم پرونده دو تابعیتی ها است؛ جایی که بسیاری از مقامات دولت روحانی، فرزندان و نزدیکان این حضرات به مسلخ برکناری کشانده خواهند شد و این موضوعی است که آقازاده های نزدیک به دولت را به شدت دلواپس کرده.
ادامه در پست بعد👇


@antioligarchie