‍ ۲⃣.. ‍ ‍ …حالا هم بنا داری از آتش بگذری و به قیمت جانت هم که شده، پاکدامنی ات را به اثبات برسانی

‍ 2⃣

‍ ‍ ...حالا هم بنا داری از آتش بگذری و به قیمت جانت هم که شده، پاکدامنی ات را به اثبات برسانی. تو میدانی مرگ پایان زندگی نیست و می توان در آتش سوخت ولی چون ققنوس از نو متولد شد. تو پیام خود را رساندی و می دانی با سوختنت در این آتش، پیامت زنده می ماند به دست مخاطب خود می رسد و تو این را نمایش پاکدامنی ات می دانی. من می دانم تو اعتصاب غذا را نمی شکنی، از سویی می دانم جسمت توان کشیدن بار سنگین روح بزرگت را ندارد. می دانم این جسم نمی تواند بزرگی آن روح را تاب بیاورد. من می دانم ادامه ی این راه شهادت است و نمی توانم چیزی نگویم. درست شبیه آن 18 روز، به انتظار شهادتت نشسته ام اما نمی خواهم تو را از دست بدهم. نه اینکه فقط نمی خواهم خودم و یارانت تو را از دست ندهند که نمی خواهم چنین ظلم بزرگی در زمانی که همه مان روی این کره ی خاکی زندگی می کنیم، رخ دهد و دامن همه مان را بگیرد. تحمل این ظلم و به انتظار نشستن برای این سوختن مظلومانه جلوی چشممان، سخت است. من چطور می توانم برایت حبسیه بگویم در حالیکه تو به خیال خودت در بند هیچ چیز نیستی جز در اسارت تن! در بند جسم... تو می خواهی هر طور شده از این بند حقیقی برهی و ما نمی خواهیم آه مظلوم دامن تمام اهالی این سرزمین را بگیرد. بگو برایت چگونه حبسیه بگویم وقتی خودت نه به فکر حبسیه گفتن که به فکر انداختن طرحی نو هستی. به فکر ارسال پیامت هستی. به فکر رسالت سنگینی که بردوش داری یعنی رسالت روشنگری هستی! بگو من چگونه درد تو را بیان کنم وقتی خودت نه حبسیه می گویی نه اظهار ضعف می کنی و تنها داری رسالت تمام مصلحان تاریخ را به دوش می کشی... بگو چگونه؟!
💢 کفش های آهنی

آنتی اولیگارشی👇
@antioligarchie