مسکین برهنه به سرما همی رفت سگان در قفای وی افتادند

#کولبر

🔹در حکایت آورده اند که شاعری پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت امیر دستور داد تا جامه از او برکنند و از دِه به در کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد و گفت : این چه حرامزاده مردمانند ، سگ را گشاده اند و سنگ را بسته !!

داستان کولبران و پولبران ما نیز چنین است، کولبرانِ زحمت کش را به هزار دلیل واهی محکوم می کنند اما پولبران را که خاور خاور از مملکت پول می برند و در بانک های اجنبی می اندوزند آزاد و رها می گذارند.!!

به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇

https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA