🔴 سومین یادداشت مادر بزرگوار حسین شاملو/ شوشتری‌های بیگناه!.. متن این نامه به شرح زیر است:

🔴 سومین یادداشت مادر بزرگوار حسین شاملو/ شوشتري هاي بيگناه!

مادر جوان انقلابي و عدالتخواه ، آقاي حسين شاملو، از فعالان احمدی‌نژادی مشهد كه بيش از دو ماه است در بازداشت و زندان اوين به سر مي برد، با انتشار نامه اي دردمندانه ، به بيان تجربيات خود و فهميدن معاني بسياري از مفاهيم در دستگاه قضايي پرداخت .
متن اين نامه به شرح زير است:

به نام خداوند نور و شعور

خدا را شکر كه بعد از سی سال معنای خیلی چیزها را فهمیدم. 25 سال زحمت کشیدم تا عشق به این نظام و رهبری را در وجود فرزندانم نهادینه کنم، اما امروز فرزندم را به جرم ( اقدام برعلیه نظام و ولایت!) اسیر کرده اند و من معنای عدالت را فهمیدم!

وقتی سه روز تمام پشت در اتاق معاونت قضایی دادگاه انقلاب نشستم تا حضرت آقا به خودشان زحمت ارجاع پرونده به یکی از شعب را بدهند ، معنای تکریم ارباب رجوع را فهمیدم !

وقتی سالها ، خود و خانواده را از شنیدن موسیقی محروم کردم و از شرکت در مراسم و مجالس این و آن بریدم اما در راهروهای دادسرا هنگامی که منتظرانه قدم می زدم ، شنیدم کارمندان قوه قضاییه با صدای دلنشین یک (خواننده) زن ، صبحانه میل می فرمایند ، معنی گناه را فهمیدم!

وقتی برای گرفتن یک امضاء از ساعت 8 صبح تا 2 بعد از ظهر ، پشت در اتاق آقای مسئول نشستم و ایشان نماز اول وقتشان را حتی به اندازه یک امضاء ترك نكردند، معنای نماز را فهمیدم!

در حین دستگیری فرزندم كه به گناه غيرقابل إغماض طرفداري از دكتر احمدي نژاد برای بازرسی خانه مان آمدند و خواستند رایانه را با خود ببرند، خواهش کردم که این کار را نکنند یا در منزل چك كنند ، زیرا در آن فقط عکس های خانوادگی را ذخیره کرده ایم ، وقتی با بی توجهی آنها به این درخواست عاجزانه ام مواجه شدم ، معنای پیشی گرفتن پلیس و قوه قضاییه نسبت به پزشکان در محرمیت با مردم را فهمیدم!

هرگاه که بنا به مصلحتی ، وعده آزادی فرزندم را دادند و روز بعد آن را فراموش کردند و گفتند که هیچ یک از کارکنان دادسرا با ما تماس نداشته است، معنای وفای به عهد را فهمیدم!

وقتی مادری را دیدم که فرزندش را به خاطر بازکردن صندوق صدقه و برداشتن سه هزار تومان ، توجه کنید فقط سه هزار تومان، قرار 6 سال و نیم زندان برایش صادر کرده اند و 17 روز بود که برای آزادی فرزندش سند گذاشته اند تا در زمان عيد(ايام نوروز) نزد خانواده اش باشد، معنای هم ترازی مجازات با جرم را فهمیدم!

وقتی برای بازپرس پرونده پسرم درد دل کردم و از او یک سئوال پرسیدم و همه آنها به پرونده فرزندم اضافه شد و احتمال تشدید مجازات را شنیدم، معنای این جمله را که "در بلخ گنه کرد آهنگری و در شوشتر زدند گردن مسگری" را فهمیدم! و نیز دریافتم که ساكنان بلخ بايد مواظب رفتارشان باشند زيرا ساكنان شوشتر گرفتار خواهند شد!

درسالن "درخواست ملاقات" ، تعدادی از افراد ، منتظر دستور ملاقات با زندانیان شان بودند که يك آقاي وکیل برای انجام کارش با مسئول مربوطه بحثش شد و مسئول عزيز هم مجبور شد جواب او را بدهند. ايشان را مواخذه نكردند ولي بقيه ارباب رجوع مجبور شدند جور حق خواهی آقای وکیل را بر دوش بکشند. متاسفانه آقای وکیل حواسش نبود که ساكنان بلخ بايد متوجه رفتار خود باشند تا ساکنان شوشتر مجازات نشوند!

در میان شوشتری ها مادری را دیدم که از بهمن ماه ، فرزندش اسیر بود و تازه بعد از يك ماه پيدايش كرده و توانسته بود او را در زندان اوین ردیابی کند. او تازه از شهرستان آمده بود تا اجازه ملاقات با فرزندش را بگیرد اما آقای وکیل حواسش نبود که ساکنان شوشتر آسیب خواهند دید!

کاش می شد از عوامل سریال لیسانسه ها درخواست کنم که يك تشکر ویژه از قوه قضاییه هم داشته باشند زیرا کمک می کنند تا پیش از مردن ، معنای همه مفاهیم را یاد بگیریم.

و من از فرزندم متشکرم که سبب این همه دانش اندوزی من شد. از دست اندرکاران قوه قضاییه بسیار متشکرم.

@dolatebahar