📝حجت الاسلام قاسمیان و تحریف بنیادین نظریه ولایت فقیه.. بخش یک از دو

📝حجت الاسلام قاسمیان و تحریف بنيادین نظریه ولایت فقیه

بخش یک از دو

🔸شنيده شد كه جناب حجت الاسلام قاسميان که پیش از این به نمایندگی از «بزرگان نظام» فتوای وجوب حضور آقای قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری را صادر کرده بودند، در جايي گفته اند که: «هرچقدر گفتمان و مباني كسي انقلابي باشد اما اگر مطيع محض وليّ –حتی توصیه های ارشادی او- نباشد، حزب اللهي نيست و خوارج است.»

🔸از آنجا که گزاره جناب قاسمیان دچار دور معرفت شناختی است و تنها در میان ولایت بسندگان (قائلان به اصالت و بسندگی ولایت فقیه واقعاً موجود) و اقشاری که به طور پیشینی به این گزاره قائلند، اعتبار معرفتی دارد و راه استدلال و برهان عقلانی بر آن بسته است؛ ارزیابی آن نه با توسل به مبانی انقلاب اسلامی و فلسفه سیاسی اسلامی بلکه تنها از طریق مجادله نقلی و در همان دایره محدود ولایت بسندگی ممکن است. با اینحال نگاهی به آموزه های سیاسی آیت الله خامنه ای نشان می دهد که نه تنها گفته های جناب قاسمیان ولایی نیست بلکه ایشان را به سبب تحریف نظریه ولایت فقیه به صورتی از «نظریه طاغوت اسلامی» باید ضدولایی دانست. برای نشان دادن این مدعا تنها نقل برخی فرازهای کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» (سلسله جلسات استاد سیدعلی حسینی خامنه ای در رمضان 1353، صهبا، تهران، 1392) کافی به نظر می رسد:


1️⃣در نفی ارباب گرفتن احبار و رهبان

عدی بن حاتم طایی... وقتی که وارد مدینه شد.... رسول اکرم این آیه را بنا کرد خواندن به مناسبت اینکه زنّاری را بر گردن او آویخته دید «اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون الله و المسیح ابن مریم و ما أمروا الا لیعبدوا الهاً واحداً» معنای آیه اینست که مسیحیان و یهودیان احبار و رهبان خود را و مسیح ابن مریم را پرورگاران و خدایان خود گرفتند، در حالیکه خدای متعال فرمان داده بود به آنان که جز خدای واحد کسی را عبادت نکنند. این آیه وقتی به گوش عدی بن حاتم رسید رو کرد گفت: ای پیامبر خدا این حرف درست نیست، ما کی احبار و رهبانمان برایمان خدا و ربّ محسوب شدند؟ کی آنها را عبادت کردیم؟ اعتراض کرد به پیغمبر و به آیه قرآن؛ چرا؟ چون در ذهنش از عبادت همان معنایی بود که در ذهن شماست الآن.... پیغمبر اکرم در جواب این تصور عدی بن حاتم پاسخ داد که بله، در مقابل آنها سجده نکردید –مفاد فرمایش پیغمبر را عرض می کنم- لکن آنچه آنها گفتند، بی قید و شرط پذیرفتید؛ «و لکنهم احلّوا حراماً و حرّموا حلالاً» حرامهای خدا را آنها حلال وانمود کردند در نظر شما و حلالهای خدا را حرام وانمود کردند و شما بی آنکه در صدد باشید واقع مطلب را بفهمید آنچه آنها گفتند بی قید و شرط اطاعتشان کردید؛ عبادت این است، پروردگار و رب گرفتن یک موجود این است.

👈سپس ایشان می افزاید:
بنابر فرهنگ قرآنی، عبادت از یک موجود غیرخدایی، می خواهد این موجود یک قدرت سیاسی باشد؛ می خواهد یک قدرت مذهبی باشد؛ می خواهد یک عامل درونی باشد... می خواهد یک موجودی باشد خارج از وجود انسان... عبادت کردن در مقابل اینها یعنی اطاعت کردن اینها. هرکسی که اطاعت کند از کسی یا از چیزی عبادت او را کرده است. (صص 243-245)


💢 محمدحسین بادامچی


به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie