📝تا وقتی نفهمیدی چرا نباید ببازی!

📝تا وقتی نفهمیدی چرا نباید ببازی!

باخت کشتی گیر ایرانی برای برخورد نکردن با کشتی گیر اسرائیلی باز هم فضای مجازیِ ایرانی را به دو دسته حامیان همیشگی و مخالفانِ همیشگی تقسیم کرد.

اما این بار تفاوتی عمده وجود دارد که بیش از هر زمان دیگری خود را نمایان می کند؛ و آن اقبال عمومی فوق العاده از بیهوده دانستن این حرکت و مخالفت با آن است. و دلیل ورود همه جانبه نتانیاهو و بی بی سی را نیز باید همین دانست. با کمی هوشمندی باید فهمیده باشیم که موضع شان جلوتر آمده است.

اما باید کدامین سو را انتخاب کنیم؟ آیا باید مانند اصولگرایی به اسم مردم فلسطین در برابر مردم خودمان بایستیم و وقتی هم دیدیم حرف مان اقبال ندارد بلندتر و پر تکرارتر بر طبل اعتقادات مان بکوبیم و اینقدر صدا را بلند کنیم که دیگر حرف دیگری شنیده نشود و بگوئیم «شهر باید به منِ حزب اللهی عادت بکند»؟ و مثلا اگر کشتی گیر ما خودش خواست که با کشتی گیر اسرائیلی مسابقه بدهد فورا در داخل از فهرست تیم ملی حذفش کنیم؟

یا اگر نخواستیم اصولگرا باشیم باید حتماً مثل اصلاح طلبی در برابر ظلم اسرائیل منفعل باشیم و سازشکارانه و خوش خیالانه به قطعنامه های سازمان ملل اعتماد کنیم؟ و منتظر باشیم کدخدای جهان بالاخره حکمی صادر کند و با زور اسلحه آرامشی موقت برقرار سازد؟

به راستی سرنوشت این مناقشه شوم قرار است به کجا ختم بشود؟ مردم ما نیز نمی توانند دل در گرو هیچ یک از دو ننگ بالا بدهند. نه نسبت به سرنوشت و آزادیِ خودشان بی اعتنایی توانند کرد و نه هرگز مظلومیت جوان فلسطینی را فراموش می کنند.

مشکل اصلی اینجاست که دیگر آبرویی برای حزب اللهی گری و اصولگرایی باقی نمانده که بخواهند از کشتی نگرفتن با کشتی گیر اسرائیلی دفاع کنند. آنچنان وضع وخیم است که حتی وقتی خودشان حرف های قبلی شان را تکرار می کنند با نتایج انتخابات های مکرری که باخته اند خود را مواجه می بینند و احساس تنهایی می کنند.

حقیقت آن است که حزب اللهی ها باید احترام گذاشتن به رای و نظر مردم را یاد بگیرند و چگونه چنین توانند در حالی که بین خدا و مردم دوگانه درست کرده اند؟! تا وضع اینگونه است همیشه سخن شان منفور خواهد بود.

علیرضا کریمی حق داشت که با کشتی گیر اسرائیلی کشتی بگیرد هر چند ما دوست نداشته باشیم. او تا وقتی نفهمیده است چرا نباید ببازد. در جمله «باید ببازی» همه بار مشکل در این کلمه تلخ و اجباریِ «باید» است. اینگونه است که از آرمان قدس موجودی دستمالی شده و ملال آور درست کرده ایم و عبرت نمی گیریم.

اگر حزب اللهی این حق را برای او قائل نشوند به زودی کل تاریخ را به جریان مقابل شان واگذار خواهند کرد و این تجربه ای تکرار شده است...


پی نوشت ۱: راستی! در روزگاری که ما «دوستی با مردم اسرائیل» را اشتباه و ذنب لایغفر می دانیم نتانیاهو با علم به اینکه قدرت واقعی در دست مردم و افکار عمومی است سعی می کند با ژستِ طرفداریِ از حقِ کشتی گیر ایرانی بین مردم و حکومت جدایی بیندازد.

پی نوشت ۲: علیرضا کریمی نیز در پاسخ نتانیاهو گفت: «اصلا این آقا را نمی شناسم ونمیدانم چه کسی است. سرباز وطنم هستم وبه ایرانی بودنم افتخار می کنم.» در این پیام به وضوح می شود نفهمیدن چرایی این باخت را متوجه شد. نفهمی ای که از بی علاقگی ناشی می شود و نماینده خوبی برای افکار نسل جوان امروزمان است.

پی نوشت ۳: تزویر اصولگرایان در مخالفت شان با اسرائیل واضح است. کافی است اظهارات قالیباف، زاکانی و حداد عادل (سه گزینه اصولگرایان برای ریاست جمهوری) در اردیبهشت سال ۹۲ درباره طرح سؤال از هولوکاست را ببینید. هر سه در حرکتی هماهنگ اینگونه پرسش گری ها را «ماجراجویی» نامیدند و تبری جستند. به راستی که مبارزه و خون دادن و هزینه دادن برای بنده و شماست...
💢 دردنامه

به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie