✍ روزنامه شرق:.. ❇️ رئیس‌جمهوری نظامی!

#تحلیل_یک_اصلاح_طلب

✍ روزنامه شرق :

❇️ رئيس‌جمهوري نظامي!

اين آرزوي ديرينه جماعتي از سياست‌ورزان ايراني بعد از انقلاب است؛ جماعتي كه پيشينه و ريشه‌اش به جريان راست سياست در ايران بازمي‌گردد. يك «رضاخان حزب‌اللهي» يا «رضاخان مصلح» يا رئيس‌جمهوري نظامي. انگار در پس‌زمينه ذهني جمعي از اصولگرايان همواره نوعي از اقتدارگرايي مدل رضاخان تقديس شده است، تا‌جايي‌كه حسين الله‌كرم با اشاره به روي‌كارآمدن ترامپ از محتمل‌بودن رياست‌جمهوري فردي مانند قاسم سليماني و پذيرش او از سوي مردم سخن مي‌گويد.گفته شده نخستين‌بار برادر علي‌اكبر ناطق‌نوري بود كه از رضاخان در وجهي مثبت ياد كرد.

علي‌اكبر ناطق‌نوري هم در دوراني كه از احمدي‌نژاد شاكي شده بود، به بيان مثالي از رضاشاه پرداخت و غيرمستقيم از احمدي‌نژاد خواست كه حداقل از رضاشاه بياموزد، او گفته بود: «رضاشاه يك موقعي رفت مشهد بالاي قبر نادرشاه با چكمه يك لگد به قبر نادر زد و گفت مرتيكه، تو چه آدم ناداني بودي؟ اول آدم كار را مي‌كند بعد اعلام مي‌كند، تو اول قبل از اينكه چشم دربياوري اعلام مي‌كني كه مي‌خواهي چشم دربياري؟ خوب چشم خودت را درآوردند، رضاشاه ظالم و جنايت‌كار مي‌داند و بعضي‌ها نمي‌دانند

اما به‌طور مشخص عنوان «رضاخان حزب‌اللهي» منسوب به قاليباف است. قاليباف سال ٨٤ در جمع اعضاي جامعه‌‌الرضا خود را رضاخان حزب‌اللهي ناميده بود.برخي منابع خبري هم گفته‌‌اند كه اين حسين الله‌كرم بوده که محمدباقر قاليباف را «رضاخان حزب‌اللهي» و در برابر الگوي احمدي‌نژاد مطرح کرده است.

قاليباف و رضايي دو نظامي مشهور عرصه انتخابات ايران‌اند كه هركدام سه بار بخت خود را براي فتح صندلي رياست‌جمهوري آزمودند و ناكام ماندند. رضايي فرمانده سپاه در جنگ هشت‌ساله و قاليباف هم زيردستش بود. قاليباف البته به‌جز سپاه، فرماندهي نيروي انتظامي را هم آزمود و سال‌ها فرمانده‌اش بود، اما مردم هيچ‌وقت اقبالي به نظاميان نشان ندادند. شايد عوامل ديگري هم در ناكامي آنها دخيل بوده، اما نمي‌توان از اثر پيشينه نظامي آنها در اين بي‌اقبالي گذر كرد. تا جايي كه همه تلاش آنها براي عبور از گذشته‌شان هم بي‌فايده بود. نه عنوان و تصوير دكتر خلبان كارساز بود و نه مدرك دكتراي اقتصاد و نه ظاهر كت‌و‌شلوارپوش

جريان سياسي‌اي كه اين دو نامزد از آن برخاسته بودند هم در تمامي اين سال‌ها هيچ‌وقت سفت و سخت پشتشان نايستاد. محسن رضايي كه اصولا هميشه براي قاليباف هم اصولگرايان هميشه رفقاي نيمه‌راه بودند. انتخابات راهشان از هم جدا مي‌شد.در همه سال‌هاي گذشته به‌ويژه در سال‌هايي كه اين دو نفر جريان‌هاي سياسي حامي يا نزديك به قاليباف و رضايي به‌هيچ‌عنوان تمايلي نداشتند تا در كارزار انتخابات به‌عنوان حامي يك فرد نظامي ياحداقل با پيشينه نظامي شناخته شوند.

دم خروس اما به‌هيچ‌عنوان قابل‌پوشاندن نبود و رقيب هم اين را به‌خوبی مي‌دانست كه خطاب به قاليباف گفت: «من حقوق‌دانم نه سرهنگ».
وقتي رئيس‌جمهور نظامي خوب است.ماجرا اما اين روزها برعكس است.چهره‌هايي از درون جريان اصولگرايي در يك تقسيم كاري كه هنوز مشخص نيست خودبه‌خودي است يا سازمان‌يافته، به شكل علني به استقبال از روي‌كارآمدن يك نظامي بدون اشاره به فرد خاصي رفته‌اند. در جمع آنها هم نماينده فعلي و سابق مجلس است، هم استاد دانشگاه با وجهه تئوريك و هم چهره‌هايي با سابقه نظامي.

اما چرا زمزمه اين آرزوي ديرينه دوباره اين روزها از گوشه و كنار اردوگاه اصولگرايي فعلي يا راست قديم شنيده مي‌شود. رخدادهاي اعتراضي دي‌ماه ٩٦، ترس از سوريه‌شدن، بحران‌هاي صندوق‌هاي بازنشستگي، مؤسسات مالي، بحران آب، افزايش قيمت ارز و..احتمالا برخي زعماي اين جريان را به اين فكر انداخته كه در شرايط بحران حفظ امنيت داخلي از اوجب واجبات است و اين اوجب احتمالا فقط با روي‌كارآمدن يك چهره نظامي ممكن خواهد شد.

نكته ‌تأمل‌برانگیز اين است كه مطرح‌كنندگان ايده رئيس‌جمهوري نظامي در اين روزها كساني‌اند كه يا خودشان مستقيما پيشينه نظامي داشته‌اند و شايد هنوز هم دارند يا به نحوي آبشخور سياسي، فكري و اجتماعي‌شان با حوزه نظامي يا امنيتي و شبه‌امنيتي گره خورده است.

👈گزارش مهساجزینی از طراحی اصولگرایان را در لینک زیر بخوانید
http://www.sharghdaily.ir/News/185049


@antioligarchie