انقلابمان را دزدیده اند برای بازگشتش تلاش می کنیم! تمام مطالب منتشره در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار میابد. ادمین: @WT_XT
…. بعد هم با لاو چیکت در آب سرد و پر از گل و لای کارون و در هوایی زمستانی تمرین میکردیم
#حماسه_یاسین
#قسمت_چهارم
روزهای اول را فقط میدویدیم و برای تقویت عضلات پا نرمش های سختی مثل در گل و لای دویدن و فین زدن در خشکی انجام میدادیم که بسیار سخت بود و به عضلات شکم و پا فشار زیادی میآورد. بعد هم با لاو چیکت در آب سرد و پر از گل و لای کارون و در هوایی زمستانی تمرین میکردیم. بچههایی که سابقه بیماریهای مختلف و کلیوی داشتند یکییکی به بیمارستان میرفتند. به قول بچهها در امتحان رفوزه میشدند و برمیگشتند مقر تخریب تا در جای دیگری خدمت کنند. بعد از چند روز لباسهای غواصی را با یک کیسه انفرادی تحویل دادند و دوره پیش آموزش شروع شد. لباسها کهنه و پاره بود و معلوم بود هر لباس حداقل در دو سه عملیات شرکت کرده است! کار به چند مرحله تقسیم شده بود که قرار بود ۳ مرحله آن در این دوره طی شود غواصی با سر بیرون از آب و به پشت به بغل و به شکم مراحلی بود که در پیش آموزش تدریس میشد و قرار بود غواصی با ماسک واشنو گل و غواصی زیر آب و قوسها و غواصی با تجهیزات و... بعداً در گردان یاسین آموزش داده شود. نماز جماعت و کلاس اخلاق بعد از صبحانه با حاجی آقا ناجی بود که هم روحانی بود و هم نقش یک برادر بزرگتر را برای ما داشت. دعاخوانی شبانه و توسلات و سینهزنی هم به عهده حاجی ابراهیم زاده بود. او جانباز بود و انگشتهای قطع شده دستش حکایت از تخریبچی بودنش داشت. در لبنان و سوریه هم مبارزه کرده بود و بسیار با سوز و گداز میخواند. شبهایی که قرار نبود به آب بزنیم، نگهبانی میدادیم. بعضی بچهها که بیخوابی به سرشان میزد، به دیگران کمک میکردند. درس هم میخواندیم؛ دانشجوها درس دانشگاه و ما پشت کنکوریها هم جزوههای کنکور را. من و علی شیبانی و کریم عیدی و سعید دانشور و مصطفی کاظمی در هر فرصتی با درست کردن یک کتری چایی دور هم مینشستیم و درس میخواندیم. علی شیبانی علاوه بر درسهای کنکور با حاجی ناجی حسابی اخت شده بود و درس طلبگی هم میخواند...
#ادامه_دارد
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie