❌واتیکانیزاسیون دین در نماز جمعه‌های جمهوری اسلامی

❌واتیکانیزاسیونِ دین در نماز جمعه‌هایِ جمهوری اسلامی

(به مناسبتِ: «آشغال» نامیده شدن معترضان توسط امام جمعه موقت تهران، محکومیت 4 جوان شیرازی به اتهام نقد امام جمعه، انتصاب حجت الاسلام حاج‌علی‌اکبری به سمت رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه و اخباری که از برخی دیگر از ائمه جمعه در طول چند سال اخیر منتشر گردیده است)

در صدر اسلام امامتِ جمعه همواره بر عهده والی و مسئولِ سیاسی و اجرایی ایالات و ولایات بوده است. کسی امام جمعه بوده که از زیر بار انجامِ مسئولیتِ سنگین خویش در قبالِ مردم در طول هفته به پیشگاهِ آنان می‌آمده و در حقیقت نماز جمعه هم نیازِ سیاستمدار به همراه کردن مردم برای انجام آن وظایف و مسئولیت‌های خطیرِ اداره‌ی جامعه و هم نیازِ مردم به رابطه با مسئولان و کنترل و نقد آن‌ها را به صورت هفتگی برآورده می‌نموده است. جامعه‌ی ایمانی تنها به کسانی تریبون می‌داده که در عمل مجبور بودند میزان پایبندی «خودشان» به شعارهایی که می‌دهند و نقدهایی که می‌کنند را نشان بدهند.

اما نمازهای جمعه در جمهوری اسلامی چگونه برگزار می‌شوند؟ به وضوح افرادی که در تهران و یا شهرستان‌ها به عنوان امام جمعه بالای منبر می‌روند افرادی هستند که مسئولیتی اجرایی بر عهده ندارند و تقریباً از هرگونه پاسخگویی معاف هستند. این در حالی است که همواره از موضعی بالاتر از آنکه ممکن باشد هرگونه آسیبی از سوی عموم مردم ببیند حق نقدِ مسئولان اجرایی و دیگران را برای خود قائل‌اند و به وفور از اخلاق و شعارها و ارزش‌ها «دم» می‌زنند. تریبون بسیار قدرتمندی در اختیارشان است که می‌توانند با استفاده از آن روی اذهان اثرگذاری کنند در حالی که هیچگاه درباره اثراتِ سخنان خود پاسخگو نیستند. حتی نسبت به ابتدای انقلاب نیز عقبگرد واضحی اتفاق افتاده و به جای رئیس‌جمهور و رئیس شورای عالی دفاع امامت جمعه بر عهده افرادی افتاده که جز استاد اخلاق بودن یا مدیریت یک حوزه علمیه مسئولیتی بر عهده ندارند.

این واقعه تنها موجب کم‌اثر شدن نماز جمعه نگردیده بلکه حتی آن را به عکس خود تبدیل کرده و موجب رویگردان شدن مردم از دین شده است چرا که وقتی امام جمعه‌ای که خود تحت فشار خاص سیاسی یا معیشتی نیست و فعالیت ویژه‌ای برای مردم انجام نمی‌دهد اما سال‌هاست که به نحو پرتکرار و ملال‌آوری از ارزش‌ها سخن می‌گوید، از مسئولین اجرایی که زیر فشار شدید درخواست‌های مردم برای بهبود معیشت‌شان هستند انتقاد می‌کند، مردم نه فقط وی را زبانِ خود در بیان دردهای‌شان نمی‌یابند بلکه برعکس از دخالتِ او در موضوع بیشتر از نارضایتی‌شان از دولت -حالا هرچقدر از دولت ناراضی باشند- می‌رنجند. دلیل آن هم این است که مردم از بی‌مسئولیتی بسیار بیشتر از ناتوانی در انجام مسئولیت بیزارند. در ادامه به واسطه‌ی دسترسی بسیار بالایی که برای ائمه جمعه به ابزارهای قدرت و نفوذ روی مسئولین شهر و استان فراهم می‌گردد در حالی که پاسخگویی خاصی در پی ندارد آنان را رفته رفته از طلابی دردمند و مردمی به طبقه‌ای ممتازه و قدرتمند تبدیل می‌گرداند که تبعات وخیمی در حوزه سیاسی برایِ نظام به بار می‌آورد.

اما اثر دیگر این اختلال آن است که سخنان امام جمعه از آنجا که بی‌هراس از تبعات اجتماعی آن بیان می‌شود گاه فوق‌العاده خطا و مضر می‌گردند به نحوی که مدت‌ها لرزه‌هایی در گسل‌های اجتماعی می‌افکنند. نمونه اخیر آن را باید «آشغال» خطاب کردن عموم معترضان توسط کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران دانست.

در حقیقت به نحو عمیق و عجیبی با این نحوه برگزار شدن نماز جمعه مسئولیت‌ها از مسئولیت‌پذیری‌ها جدا افتاده و سکولاریسم در بدترین معنای خود محقق شده است. جدایی منبر از مسئولیت در حقیقت همان جدایی اخلاق از سیاست است که این بار نه توسط سیاستمدارانِ دغل‌باز بلکه برعکس به واسطه اخلاقیون رخ داده. حال آنکه اصل اول و ستون اخلاق همان مسئولیت‌پذیری است. در حالی در سکولاریسم به معنای «جدایی حقیقت از سیاست» غوطه‌ور هستیم که شبحی از آن را تحت عنوان لزوم «جدا نشدن فقه از سیاست» پیش روی خود گذاشته‌ایم و به آن می‌تازیم تا از مبارزه با آن جداییِ اصلی معاف بمانیم! و مثلاً با وارد نشدن زنان به ورزشگاه‌ها راضی شویم و حکومت را اسلامی بنامیم!

دلیل ریزش شدید تعداد شرکت‌کنندگان در نمازهای جمعه در سراسر کشور از ابتدای انقلاب تاکنون را باید از همینجا جستجو کرد و باید راز عدم تحول جدی در رابطه اخلاق با سیاست در ایران پس از انقلاب را در همین جدا افتادگی منبر از مسئولیت پیدا نمود.

💢dardnameh


به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie