کار، کار خودشونه. (پرده‌ی اول: اعتماد)

کار، کارِ خودشونه
( پرده‌ی اول: اعتماد)

از سرمایه اجتماعی گفتیم؛ همان‌ که بدون آن دنیایی از منابع و استعداد، حاصلش می‌شود هیچِ اجتماعی!
قرار شد در سه پرده، سه بعد از این مهم را کمی تماشا کنیم. پرده‌ی اول را می‌گذاریم برای اعتماد.

واژه‌ی اعتماد در بعد اجتماعی‌‌اش مرا می‌برد به داستانِ شکستنِ قلیان‌ و نهضت تنباکو. معجون عجیبی از اعتماد و اعتقاد که می‌تواند قوی‌ترین پایه‌های ظلم را تکان دهد و اصلا می‌شود سرمنشأ مشروطه.

اعتماد یکی از مهم‌ترین جنبه‌های روابط انسانی-اجتماعی‌ست. مهم‌ترین رکنِ پذیرش و هم‌دلی اجتماعی. آن‌جا که می‌شود به مردم رو کرد و گفت که قرار است فلان داروی تلخ رو به جامعه بخورانیم به امیدِ گشایش بعدش و توده‌ی افراد جامعه هم در کنار صحه گذاشتن به صدقِ گفتار و درایتِ تصمیم‌گیرنده، سینه سپر کنند که تا آخرِ داستان کنارتان ایستاده‌ایم.
اعتماد خودش را در پیروی از قانون و سیستم کنترل اجتماعی نشان می‌دهد. آن‌جا که مردم، مسئول را چقدر مورد وثوق می‌بینند که در وضع قانون و سیاست‌گذاری تنها به آن‌ها فکر کرده.

حالا یک زمان می‌آییم و در حالت جنون، این اعتماد در جامعه را دود می‌کنیم! نتیجه‌اش می‌شود آن‌که زمانی که گفته می‌شود سکه و دلار نخرید، صف‌های عظیم تشکیل شود؛ می‌شود آن‌که یک طرح اقتصادی به ذهن مخاطب متبادر کند که باز می‌خواهند برای کدام اختلاس پول پس‌انداز کنند و منافع چه‌کسی در میان است؟! نتیجه‌اش می‌شود این‌که تصویب فلان قانون اولین لامپی که در ذهن مردم روشن کند جمله‌ی «باز بچه یا فامیل کدامشان گیر بوده؟» باشد. نتیجه‌ش بشود مسئولی که نماد دو رویی و دروغ است یا زمان رخداد حادثه و مشکل، ذکرِ «کار، کارِ خودشونه» در جامعه همه‌گیر شود.
نتیجه‌اش می‌شود قبولِ هر دروغی (تاکید می‌کنم هر دروغی) جز حرفِ سیاست‌گذار!

میزان اعتماد به نظام سیاسی، میزان اعتماد به نهادهای سیاسی و میزان اعتماد به کنشگران سیاسی؛ سطوحی از اعتماد در سیاست‌ند که همواره باید پایش شده و با تمام جان از آن‌ حراست کرد.

اعتماد است که به جامعه رنگ و قوام می‌دهد؛ با خودخواهی و جنونِ قدرت دودش نکنیم…

پرده‌ی دوم (مشارکت سیاسی) در مطلب بعدی

✨ @azarijahromi