☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۱۷ اردیبهشت (۷ مه) زادروز رابیندرانات تاگور
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۷ اردیبهشت ( ۷ مه ) زادروز رابیندرانات تاگور
رابیندرانات تاگور ( زاده ۷ مه ۱۸۶۱ کلکته، هند – درگذشته ۷ اوت ۱۹۴۱ کلکته) شاعر بنگالی، ترانه سرا ، نویسنده داستان کوتاه، نمایشنامهنویس و نقاش
وی در سال ۱۹۱۳ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. تاگور از فرمهای جدید نظم و نثر و استفاده از زبان محاورهای در ادبیات بنگالی رونمایی کرد و بدینوسیله این ادبیات را از مدلهای سنتی که بر اساس سانسکریت کلاسیک بودند، رها کرد. وی به شدت در معرفی فرهنگ ناب هندی به غرب و برعکس تأثیرگذار بوده است و بهطورکلی به عنوان هنرمند خلاق و برجسته در دوره معاصر هند در نظر گرفته میشود.
او که فرزند دبندرانات تاگور، اصلاحطلب مذهبی بود، در ابتدا شروع به نوشتن شعر کرد و بعد از یک دوره مطالعه در انگلستان، در اواخر دهه ۱۸۷۰ به هندوستان بازگشت. در آنجا چندین کتاب شعر در دهه ۱۸۸۰ منتشر کرد و مجموعه “مَنِزا” را که پختهترین اثرش به حساب میآید، در سال ۱۸۹۰ به اتمام رساند. این مجموعه برخی از شناختهشدهترین اشعارش، شامل بسیاری از فرمهای جدید شعر به زبان بنگالی و تعدادی هجونامه اجتماعی و سیاسی که شامل انتقاد از اشخاص بنگالی است را در خود دارد.
در سال ۱۸۹۱،تاگور به مدت ۱۰ سال به شرق بنگال رفت (اکنون در بنگلادش قرار دارد) تا به املاک خانوادگیاش در شیلایدا و شازادپور رسیدگی کند. در آنجا او اغلب بر روی یک خانه قایقی در ارتباطی نزدیک با مردم روستایی در رودخانه پادما میماند (همان رودخانه گانگس) و حس دلسوزی او نسبت به فقر و عقبافتادگی آنها تبدیل به عنصر کلیدی بسیاری از آثار بعدی او شد. بسیاری از بهترین داستانهای کوتاه او که به بررسی “زندگی آوارهها و بدبختیهای کوچک آنها” میپردازد، مربوط به ۱۸۹۰ به بعد است و لحنی تند اما با رنگ و لعاب طنز ملایم دارد که آثاری منحصربهفرد هستند، اگرچه به شکل قابلستایشی توسط کارگردان فیلم، آقای ساتیاجیت رآی به تصویر درآمدند.تاگور عاشق ییلاقات اطراف بنگال شد، بخصوص رودخانه پادما که به طور مکرر از آن در اشعارش نام میبرد. در طول این سالها، چندین مجموعه شعر و نمایشنامه منتشر کرد، به ویژه سونار تاری (قایق طلایی) در سال ۱۸۹۴ و چیترانگادا (چیترا) در سال ۱۸۹۲٫ اشعار تاگور ذاتاً قابل ترجمه به زبانهای دیگر نیستند و این را در مورد بیش از ۲۰۰۰ آواز او نیز میتوان گفت که به شدت در میان تمام طبقات اجتماعی بنگال محبوب باقی مانده است.
در سال ۱۹۰۱، تاگور در منطقه روستایی غرب بنگال در سانتینیکتان (“منزل صلح”) یک مدرسه آزمایشی تأسیس کرد و در آنجا بود که او مشغول ترکیب بهترین سنتهای شرق و غرب شد. او دائماً در مدرسه مستقر بود، جایی که بعداً در سال ۱۹۲۱ تبدیل به دانشگاه ویسوا بهاراتی شد. پس از مرگ همسر و دو فرزندش در میان سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۷ تأثیر این سالهای پر از اندوه را میتوان در ادامه اشعارش دید که در سال ۱۹۱۲ با عنوان گیتانجالی (پیشکش آهنگها) به فرهنگ غرب معرفی شده است. این کتاب، شامل ترجمه انگلیسی اشعار نثر مذهبی تاگور است که برگرفته از چندین مجموعه شعر بنگالی هستند و شامل گیتانجالی در سال ۱۹۱۰ نیز میشود که موردتمجید ویلیام ییتس و آندره گاید قرار گرفت و در نتیجه جایزه نوبل سال ۱۹۱۳ را از آن خود کرد. تاگور در سال ۱۹۱۵ به مقام شوالیه دست یافت، اما آن را در سال ۱۹۱۹ در اعتراض به کشتار آمریتسار رد کرد.
از سال ۱۹۱۲ تاگور مدتهای طولانی در خارج از هند به سخنرانی و روخوانی از کارهایش در اروپا، آمریکا و شرق آسیا مشغول بود و تبدیل به سخنگویی توانا در جریان استقلال هند شد. رمانهای تاگور، اگرچه از اشعار و داستانهای کوتاهش با اقبال کمتری روبرو شدند، اما باز هم درخور توجه هستند؛ شناختهشدهترین آنها، گورا در سال ۱۹۱۰ و قاره بایره (خانه و جهان) در سال ۱۹۱۶ هستند. در اواخر دهه ۱۹۲۰، تقریباً در ۷۰ سالگی،تاگور به نقاشی روی آورد و کارهایی را ارائه کرد که برایش جایگاهی در میان بهترین هنرمندان معاصر هند به ارمغان آورد.
در ضمن تاگور دوبار به ايران سفركرد بار اول در ارديبهشت ١٣١١ كه به شيراز به زيارت أرامگاه حافظ رفت و بار دوم در سال ١٣١٣ براى شركت در مراسم رو نمايي از أرامگاه فردوسى.
@bargi_az_tarikh
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘