☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۴ بهمن سالروز درگذشت فروزان
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن سالروز درگذشت فروزان
( زاده ۴ شهریور ۱۳۱۶ بندر انزلی – درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۴ تهران ) بازیگر مشهور سینمای ایران و دوبلور
پروین خیربخش با نام هنری (فروزان) از سال ۱۳۴۱ با دوبله و گویندگی در نقشهای دوم و سوم، فعالیت خود را آغاز کرد و تا سال ۱۳۴۴ ادامه داد. از سال ۱۳۴۲ با بازی در فیلم ساحل انتظار به کارگردانی سیامک یاسمی به عنوان بازیگر شروع به کار کرد و تا سال ۱۳۵۶ در سینما فعال بود.
او نزدیک به ۱۵ سال در سینمای حرفهای فعالیت کرد که عمدتاً به نقشآفرینی در سینمای تجاری محدود بود. وی همراه با محمدعلی فردین، از ستارگان آثار موسوم به فیلمفارسی بود. حضور فروزان در اینگونه فیلمها تضمینی برای موفقیت مالی فیلم ارزیابی میشد. با این حال در کارنامه فروزان چند فیلم متفاوت از بقیه نیز به چشم میخورد که حاصل همکاری او با کارگردانانی چون داریوش مهرجویی و علی حاتمی است.
فروزان در سال ۱۳۴۸ در نخستین جشنواره سپاس برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم تنگه اژدها (۱۳۴۷) ساخته سیامک یاسمی شد.
او در دهه ۵۰ مسیر متفاوتی را در انتخابهایش پیش گرفت و گزیده تر از دهه ۴۰ به فعالیت پرداخت. او در سال ۱۳۵۰ در فیلم باباشمل ساخته علی حاتمی حضور یافت که حاصل این همکاری، دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره سپاس بود.
پس از انقلاب :
او برخلاف بسیاری از بازیگران و خوانندگان ایرانی پیش از انقلاب که مهاجرت کردند، در ایران ماند و پس از انقلاب از کار هنری منع و هیچگاه در جمع هنرمندان و دوستدارانش ظاهر نشد و حاضر به انجام مصاحبه با هیچیک از کانالهای تلویزیونی و انتشار تصویری جدید از خودش نبود. جایی در میانهٔ خاطراتش، از روزهای سختی میگوید که در دهه شصت در ایران داشته است.
امیر امینی، روزنامهنگار، خاطرهای را از دوران زندگی فروزان منتشر کردهاست که در زیر میخوانید:
خبر فوت خانم فروزان مرا به یاد خاطرهای از ایشان انداخت. شاید باخبر باشید که اموال فروزان، مانند بسیاری از هنرپیشگان در اوایل انقلاب مصادره شد؛ از جمله خانه او در خیابان ایتالیا که ویلایی بسیار بزرگ و شیک بود و بنیاد مستضعفان آنجا را گرفت؛ درآن ساختمان همه امور بنیاد انجام میشد؛ از جمله مجله (جانباز) ارگان بنیاد هم از همین خانه منتشر میشد.
در سال ۱۳۶۶ که من معاون سردبیر مجله بنیاد بودم، نگهبانهای خانه میگفتند که هرشب یه خانومی ناشناس میاد اینجا و با غرور تمام و بدون اجازه ما وارد خانه میشه، باغچه ها رو آب میده و میره!
یکشب دو نفر از مدیران تصمیم گرفتند شب در دفتر مجله (ساختمان خانه فروزان) بمانند واز کار این بانوی اسرارآمیز، سر در بیاورند. من هم آن شب با دوستان روزنامهنگار ماندم و در کمال حیرت دیدم زنی که آخر شبها به خانه سر میزند فروزان صاحب قبلی خانه است! او با همان زیبایی خاصش در سینما و با متانت وارد خانه شد و بدون اینکه حرفی بزند، یکراست رفت سراغ باغچه و مشغول آب دادن به گلها شد.
دوستان و همکارانی که مذهبی و محافظهکار بودند، از ترس بدنام شدن جرئت نکردند با فروزان همصحبت شوند؛ اما من که هرگز بلد نبودم و نیستم همرنگ جماعت شوم و اعتقادات خاص خودم را داشتم و دارم، جلو رفتم؛ سلام کردم و گفتم: خانوم فروزان من روزها اینجا توی این خانه نماز میخوانم، شما به عنوان مالک اصلی این خانه راضی هستید یا نه؟ به نظرم هنوز دلتون با این خونه هست! جوابی که فروزان آن شب کنار باغچه خانه تصاحب شدهاش به من داد، تا ابد در دل و مغزم ماندگار شد! او در پاسخ به من تنها یک جمله گفت: "آقاپسر ببین اگه قبل از انقلاب نمازخون بودی من راضی ام، اما اگه بنا به مصلحت این دوره زمونه و برای منافع خودت یهو مؤمن شدی و مثل خیلیها نماز میخونی، بدون که من هرگز راضی نیستم”! من تا ابد یاد و کرامت فروزان را فراموش نخواهم کرد.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘