‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۲ آذر زادروز جلال آل احمد

‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘

۲ آذر زادروز جلال آل احمد

( زاده ۲ یا ۱۱ آذر ۱۳۰۲ تهران -- درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ گیلان) نویسنده، مترجم و منتقد ادبی (همسر سیمین دانشور)

جلال آل‌احمد در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت‌اله طالقانی و اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدرش احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد و در کلاس‌های شبانه دارالفنون، پنهان از چشم پدر اسم نوشت و از آنجا دیپلم گرفت.
دوران نوجوانی وی تحت تأثیر تربیت مذهبی در خانواده اش گذشت. تمام اطرافیان وی از طبقه روحانیان بوده‌اند. جلال در بیست سالگی به خاطر درخواست پدرش به نجف رفت تا درس طلبگی بیاموزد. در سال‌های آخر دبیرستان جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شد و همین مقدمه‌ای شد برای پیوستن وی به حزب توده. پس از پایان دبیرستان، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، اما پس از سه ماه به تهران بازگشت. به گفته برخی نویسندگان وی در بازگشت از نجف نسبت به بسیاری از احکام شیعیان دچار دودلی و شک شده بود.
در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شد و تحصیل در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرف نظر کرد.
نامبرده نخستین مجموعهٔ داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرد. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. شاید مهم‌ترین ویژگی ادبی آل‌احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» یا داستان-زندگی‌نامهٔ «سنگی بر گوری» می‌توان دید. در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را همزمان با کناره‌گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان‌های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به قول خودش ناچار به سکوت شد که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن بود.
با قضیهٔ ملی شدن نفت و ظهور جبههٔ ملی و دکتر مصدق بود که جلال دوباره به سیاست روی آورد. وی عضو کمیته و گردانندهٔ تبلیغات «نیروی سوم» شد که یکی از ارکان جبههٔ ملی بود. در ۹ اسفند ۱۳۳۱، بعد از اطلاع از محاصرهٔ منزل دکتر مصدق با عدهٔ دیگری از «نیروی سومی‌ها» فوراً به آنجا رفت و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخنرانی کرد؛ اشرار قصد جان او را کردند و او زخمی شد. در اردیبهشت ۱۳۳۲ به علت اختلاف با رهبران نیروی سوم از آن‌ها هم کناره گرفت. دو کار ترجمهٔ وی، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سال‌ها است.
پس از کودتای ۲۸ مرداد، که ضربهٔ سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل‌احمد نیز دچار افسردگی شدیدی شد. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ رساند. جلال به یک دورهٔ سکوت رفت و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود کرد.
در ابتدای سال ۱۳۲۳ وارد حزب توده شد و تا انشعاب حزب توده تمام مراحل تشکیلاتی به سمت بالا را پشت سر گذاشت و سپس از حزب توده جدا شد.
به سبب اختلافی که میان وی و بقایی در زمان مصدق به وجود آمد از حزب زحمتکشان کناره جست. اخراج وی از حزب زحمتکشان از جانب دکتر بقایی بوده‌است. پس از آن با رهبری شخصی به نام خلیل ملکی حزب زحمتکشان یا نیروی سوم را به راه انداخت.
جلال آل‌احمد در ۴۵ سالگی درگذشت.

‎🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘