‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۲۴ فروردین سالروز درگذشت غلامحسین. بیگجه خانی

‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۲۴ فروردین سالروز درگذشت غلامحسین. بیگجه خانی

‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘

۲۴ فروردین سالروز درگذشت غلامحسین
بیگجه خانی

( زاده سال ۱۲۹۷ تبریز -- درگذشته ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ تبریز ) نوازنده تار

وی که پدرش حسینقلی‌خان تار می‌نواخت، در اصل از روستای بَیجَه‌خاتون یا بَیگجه‌خاتون بود.
غلامحسین در نواختن قطعات ضربیِ ساخته‌ی دیگران به‌ ویژه رِنگ‌ها خلاقیت و ابتکار زیادی از خود نشان می‌داد. او ذوق آهنگسازی نیز داشت. سه تصنیف ساخت و سه تصنیفِ دیگر نیز به او منسوب هستند. همچنین گفته می‌شود قطعه‌ی ضربیِ بی‌کلامی در مایه‌ی گریلی، رِنگی در دستگاه چهارگاه و نیز چند رِنگ دیگر، از ساخته‌های اوست.
او از سال ۱۳۲۴ در ارکستر فیلارمونیکِ فرقه‌ی دموکراتِ آذربایجان که به رهبری جهانگیر جهانگیراُف تشکیل شده بود، در کنار نوازندگان تارِ ایرانی نواخت و از سال ۱۳۲۵ که رادیو تبریز شروع به کار کرد، او نیز یکی از نوازندگان رادیو تبریز شد و در آنجا با آوازِ میرعلی‌اصغر صادق‌الوعد، توران لطفی، ابوالحسن اقبال‌آذر، فاطمه زرگری و ... و نیز دایره‌ی فرنام و تنبکِ صدیقی هم‌نوازی کرد.
آثار او از سال ۱۳۳۷ در صفحاتِ ۴۵ دور عرضه شدند و از سال ۱۳۳۸ سرپرست گروه‌های موسیقی ایرانی شماره‌ی یک، شماره سه و نیز برنامه‌ی شکوفه‌ها در رادیو تبریز شد.
کارگاه موسیقی یا همان مرکز حفظ‌ و اشاعه‌ی موسیقی تبریز از سال ۱۳۵۳ دایر شد و او در آنجا هنرآموز تار ایرانی شد تا هنرجویان به‌صورت شفاهی و گوشی از آموخته‌های او بهره‌ مند شوند.
او در سال ۱۳۵۴ توسط داریوش صفوت به جشن هنر شیراز معرفی شد و کنسرتی را در آواز افشاری با همراهیِ دایره‌ی محمود فرنام و سپس در سال ۱۳۵۵ کنسرت دیگری را در دستگاه ماهور با همراهیِ کمانچه‌ی مهدی آذرسینا و دایره‌ی محمود فرنام و ... اجراکرد. جشن هنر شیراز و به‌ ویژه کنسرت آواز افشاری، نقطه‌ی عطف مهمی در زندگیِ هنریِ او محسوب می‌شود چرا که از آن به‌بعد، به‌عنوان چهره‌ی هنریِ شناخته شده‌ای در ایران مطرح شد و برای تدریس به مرکز حفظ‌ و اشاعه‌ی موسیقی ایرانی در تهران دعوت شد. اغلبِ تارنوازانِ برجسته‌ی معاصر که در اواخر دهه‌ی ۱۳۵۰ دانشجوی موسیقی بودند، از منش هنری و شیوه‌ی تارنوازی وی تأثیر پذیرفته‌اند. در آنجا بود که نورعلی برومند، نحوه‌ی مضراب زدنِ او را به دانه‌گرفتنِ گنجشک از زمین تشبیه کرد. یعنی مضرابی سریع، ولی نرم وشمرده!
اوجِ پختگیِ تارنوازیِ وی را می‌توان در دهه‌ی ۱۳۵۰ دید. روزگار را با دو کار سپری می‌کرد، کنسرت و تدریس، آن هم در تهران، تبریز و شیراز. به‌قولِ خودش، اغلب در سفر بود و سه چیز لوازمِ سفرش بودند: چمدان، تار و عصا!
در مجموع، شاخص‌های تارنوازی او عبارتند از: استفاده‌ی زیاد از ویبراسیون، اجرای اغلبِ ریزها همراه با ویبراسیون، اجرای تَک‌ریز با فاصله‌ی بسیار کم بین تک و ریز و با تأکید بر مضرابِ تک، اجرای اغلبِ درّاب‌ها بر روی دو یا سه نت، تعمّد در اجرای نامساویِ ضرب‌ها در بعضی از رِنگ‌ها، پنجه‌کاری نرم و پیوسته بدون پرش و حرکات متظاهرانه، جواب آواز متفاوت و منحصر به‌ فرد، صدادهی و سونوریته‌ی طبیعیِ ساز با مضراب واضح ومرتّب، استفاده‌ی متنوع ولی منطقی از بالا، وسط و پایین‌ دسته برای به اصطلاح سوال‌ و جواب کردن جمله‌های موسیقایی.
در سال ۱۳۵۷ با شروع انقلاب، بیگجه‌خانی از صدا و سیما اخراج و از خانه‌ی سازمانی هم رانده شد و در اواسط دهه‌ی شصتِ عمرش یعنی در سال ۱۳۶۱ با دل‌شکستگی و درماندگی به خانه‌ی پدری‌اش بازگشت.
شجریان در سال ۱۳۶۱ آوازی در دستگاه همایون با تارِ او خواند که در سال ۱۳۶۴ به شکل کاست و با عنوانِ بیداد منتشر شد. بیگجه‌خانی در اثر بیداد، نه تنها شکل متفاوت و بدیعی از جواب آواز را ارایه داد بلکه او با این کار، در دوره‌ی پس از انقلاب، فریاد زد که در گوشه‌ای از ایران انسانی می‌زیَد هنرمند، که تا دمِ مرگ باید هنرش را اثبات کند و وجودش را.
و سرانجام در ۶۹ سالگی درگذشت.

مجموعه آثار غلامحسین بیگجه‌خانی، قطعات موسیقی کلاسیک ایرانی با نت‌نگاری و تجزیه و تحلیل محمد عبدلی از سوی مؤسسۀ فرهنگی هنری ماهور در سال ۱۳۹۷ منتشر شد.

‎🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘