☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘..۲۷ بهمن زادروز غزاله علیزاده
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۷ بهمن زادروز غزاله علیزاده
( زاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ مشهد – درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ رامسر ) نویسنده
فاطمه (غزاله) علیزاده، در کودکی درونگرا، بازیگوش و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشیها و شجاعتهایش دیگران را نگران میکرد اما شاگرد زرنگی نیز بود. وی که مادرش، منیرالسادات سیدی نیز شاعر و نویسنده بود، مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاهخواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.
وی با مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، برای تحصیل در رشتهٔ فلسفه و سینما در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت. در واقع ابتدا برای دکترای حقوق به پاریس رفت ولی با زحمت زیاد رشتهاش را به فلسفه اشراق تغییر داد و قصد داشت پایاننامهاش را دربارهٔ مولوی بنویسد، که با مرگ ناگهانی پدرش آن را نیمهکاره رها کرد.
وی پیشهٔ ادبی خود را از دههٔ ۱۳۴۰ و با چاپ داستانهای خود در مشهد آغاز کرد. «سفر ناگذشتنی» نام نخستین مجموعه داستان غزاله است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد اما از معروفترین آثار وی میتوان به رمان دو جلدی «خانه ادریسیها» و مجموعه داستان «چهارراه» نام برد.
غزاله ابتدا با بیژن الهی ازدواج کرد و صاحب دختری به نام سلمی شد. اما بعد از جدایی، در سال ۱۳۶۲ با محمدرضا نظام شهیدی ازدواج کرد. وی چند ماه قبل از مرگش در گفتگویی که با مجله ادبی گردون (شماره ۵۱–۲۱مهرماه ۱۳۷۴) داشت در مورد خودش چنین میگوید:
«دوازده، سیزده ساله بودم، دنیا را نمیشناختم. کی دنیا را میشناسد؟ این تودهٔ بیشکل مدام در حال تغییر را که دور خودش میپیچد و از یک تاریکی میرود به طرف دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا میبافیم، فکر میکنیم میشود سرشت انسان را عوض کرد، آن مایهٔ حیرتانگیز از حیوانیت در خود و دیگران را. ما نسلی بودیم آرمانخواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت میکنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانهٔ عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژههای مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفتهای داشت …»
وی که از بیماری سرطان رنج میبرد بعد از دو بار خودکشی ناموفق، سرانجام در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۷۵، در روستای جواهرده رامسر، خود را از درختی حلقآویز کرد و او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.
او در یادداشت پیش از خودکشی خود چنین نوشت: «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشتههای ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یک و نیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید. از هیچکس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام، نمیخواهم، تنها و خستهام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کردهاست. چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»
کتاب خانه ادریسیها سه سال پس از مرگ غزاله، جایزه بیست سال داستاننویسی را از آن خود کرد.
آثار :
رمانها
دو منظره، ۱۳۶۳
خانه ادریسیها، ۱۳۷۰ (۲ جلدی)
شبهای تهران
ملک آسیاب
مجموعه داستانها
سفر ناگذشتنی (تاریخ انتشار ۱۳۵۶؛ شامل داستانهای شجره طیبه، پاندارا، با انار و با ترنج از شاخ سیب)
چهارراه (تاریخ انتشار ۱۳۷۳؛ شامل داستانهای دادرسی، بعد از تابستان، جزیره، سوچ)
تالارها (تاریخ انتشار ۱۳۸۲؛ شامل داستانهای نقشها، اول بهار، گرد و شکنان، تالارها)
داستانهای کوتاه همراه با داستان دو منظره در مجموعهای با نام با غزاله تا ناکجا در سال ۱۳۷۸ توسط نشر توس منتشر شدهاست.
سایر آثار :
کشتی عروس
رؤیای خانه و کابوس زوال
جایزهها :
جایزهٔ قلم طلاییِ مجلهٔ ادبی گردون برای داستان کوتاه «جزیره»، ۱۹۹۹ میلادی
جایزهٔ بیست سال داستاننویسیِ وزارت ارشاد برای رمان خانه ادریسیها، ۱۹۹۹ میلادی سه سال پس از مرگ غزاله.
دربارهٔ علیزاده :
در سال ۱۳۸۷ فیلم مستندی دربارهٔ غزاله علیزاده با عنوان محاکات غزاله علیزاده به کارگردانی پگاه آهنگرانی ساخته شدهاست؛ محاکات غزاله علیزاده تاکنون اجازه حضور در جشنوارههای ایران را نیافته است.
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘