چالش‌های آگاهی.. ✍ محسن الوان ساز …

چالش های آگاهی

✍ محسن الوان ساز



یکی از خطراتی که فرهنگ را تهدید می‌کند مطالعه سطحی و روزنامه خوانی است. نسل خوره های کتاب رو به انقراض است. با گسترش اینترنت ، سلیقه مردم به سمت خواندن مطالب کوتاه و یا اخبار تصویری رفته است مخاطب امروز از همه چیز مطلع است از ریز بودجه های تصویب شده و حوادثی که هزاران کیلومتر دورتر از خانه اش رخ می دهد تا نام شرکتی که ماتحت کیم کارداشيان را بیمه کرده است اما انسان امروز تفاوت میان باخبر شدن و آگاهی را از یاد برده است. آگاهی فرآیند تحلیل اطلاعات و واکنش مناسب در برابر این بمباران اطلاعاتی است.
تحلیل اطلاعات چگونه رخ می دهد؟
پردازش اطلاعات با استفاده از ظرفیت های ذهنی فرد و تجربیات قبلی اوست که اتفاق می افتد هرچه آشناپندارى این اتفاقات در ذهن فرد سریعتر صورت گیرد واکنش مناسب نیز سریعتر رخ می دهد و نیز فرد می تواند راه حل های متنوعی را در مواجهه با یک صورت مسئله انتخاب کند در حالت باخبر شدن شما صرفا اخبار را مرور می کنید و عکس العمل شما فاقد تحلیل است. به عنوان مثال شما عکسی از یک فقیر را می بینید که از سطل زباله غذا پیدا می کند ، فردا عکسی دیگر از یک کودک کارگر که چندین برابر وزن خودش بار می برد ، روز بعد کاريکاتورى از وضعیت تحصیلی کودکان بلوچ ، بعد از آن فیلمی از یک زن که تن فروشی می کند و ... روز اول شما متأثر می شوید روز بعد دلتان می سوزد و می خواهید کمک کنید ، روز بعدتر فحش و ناسزا به دولت می دهید و در آخر فقر را به عنوان یک واقعیت عادی می پذیرید! در این حالت مغز شما هر تحلیل خارجی را به عنوان یک نظریه قطعی می پذیرد فقط بستگی دارد به این که علائق شما در چه جهتی باشد مثلا یک تحلیلگر می گوید فقر به خاطر اختلاس هاست ، کارشناس بعدی می گوید امتحان الهی است ، دیگری می گوید انسان تواناست و باید بر محدودیت ها غلبه کند اگر کسی فقیر است تقصیر خودش است! و طبیعی است که هرکدام این نظریات صرفنظر از منطقی یا غیرمنطقی بودن طرفداران زیادی دارد اما حقیقت چیست؟ حقیقت در بستر مطالعه عمیق اتفاق می افتد کافیست شما دو رمان نظیر الیور تويست یا بی نوايان را خوانده باشید دیگر نیازی به تحلیل هیچ فردی ندارید تا فقر را برايتان توضیح دهد ذهن شما انواع فقر را می شناسد ذهن شما هم ذات پنداری و هم دردی می کند در این مرحله شما فرق میان فقر واقعی ، ترحم طلبی و سواستفاده از احساسات را درک می کنید بنابراین قبول هر نظریه جدیدی مستلزم چالش با تفکرات و تجربیات قبلی شماست.
باید این واقعیت را بپذیریم که شبکه های اجتماعی ( خودآگاه یا ناخودآگاه ) بیشترین کمک را به دولت ها می کنند تا مردم به سلیقه ای سطحی تنزل کنند و صرفا از یک سری اتفاقات باخبر باشند . آگاهی راه میانبر ندارد ظرفیت انسان محدود است و اطلاعات جهان ، نامحدود. مطالعه عمیق تنها راه رسیدن به آگاهيست با بریده های یک کتاب ، لذت مطالعه را درک نخواهید کرد همچنان که با یک بار قرار گذاشتن با دوست دختر / پسرتان هیچ شناختی از وی عايدتان نمی شود و تا زندگی را در تمام لحظات با او تجربه نکنید، هر قضاوتی بیهوده خواهد بود. آگاهی نیز چنین است با دست کشیدن بر اعضای فیل مولانا در تاریکی ، هیچ شناختی نصیب ما نمی شود با جدا کردن گوشت های خورش طعم قیمه و قورمه معلوم نمی شود ، لبخند ژوکوند با کشیدن یک لب و بدون کلیت آن، تهی از هر گونه زیباییست. بریده های کتاب نیز این چنین اند نویسنده ، صدها صفحه توضیحات را ردیف کرده است تا به چند خط برسد و صاحب یک صفحه مجازی ، دلخوش از این که کار فرهنگی انجام می دهد این جملات را تکه تکه با عکسی بی ربط حواله خلق الله می کند و هموطن گرامی هم در تکثیر این ضدفرهنگ ذره ای تردید ندارد و هرچه به مذاقش خوش می آید برای دوست و فامیل فوروارد می کند و با آن برای خود اعتبار می آفریند حضرت آقا ، این جملات پارچه متبرک به حرم نیست که دست به دست می فرمائید این جملات زندگی هیچ کس را تغییر نخواهد داد معرفت و آگاهی زحمت دارد. ادب ، آداب دارد. و فرهنگ با این چیزها ساخته نمی شود. مطالعه ای که عمیق نباشد چون چاله آب بعد از باران ، با برآمدن آفتاب خشک می شود و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است.

Absurds Mind Media


@dachstudien
🇪🇺🇩🇪

لینک عضویت
https://t.me/joinchat/AAAAAD83ZIkoOXvnHWci5A