🔹 تاگس اشپیگل:. دوسال ریاست جمهوری دونالد ترامپ؛ مشکلات آلمانی‌ها با شماره ۴۵.. ✍ ترجمه: نجف طایفه

🔹 تاگس اشپیگل:
دوسال ریاست جمهوری دونالد ترامپ؛ مشکلات آلمانی ها با شماره ۴۵

✍ ترجمه: نجف طایفه

👈 چرا آلمانی ها مدام با رئیس جمهوری آمریکا مشکل دارند، کسی که حتی مایل به دوستی با آنها نیست؟

هرگز ضد آمریكایی بودن به این آسانی نبود. دلیلش هم وجود دونالد ترامپ است. کسانی هم که همیشه و در هر صورت به ایالات متحده با دید انتقادی نگاه می کردند، حالا همین را می گویند.
۶۸ درصد از آلمانی در یک نظرسنجی درست پس از ادای سوگند ۴۵-مین رئیس جمهوری آمریکا از انتخاب او راضی نبودند؛ پس از گذشت دو سال نه تنها وضع بهتر نشده است بلکه تقریبا همان درصد از مردم آلمان حتی او را خطرناک تر از ولادیمیر پوتین، رهبر سنگدل کرملین و یا کیم جونگ یون، دیکتاتور کره شمالی، کسی که بستگان طرد شده خود را از طریق توپخانه راهی آن دیار می کند، می دانند. همچنین برخورد وزیر امور خارجه سابق و رئیس جمهوری فدرال فعلی آلمان، فرانک والتر اشتاینمایر، که خویشتن داری دیپلماتیک خود را کنار گذاشته و در مورد انتخاب "واعظ نفرت پراکن" هشدار داده بود، فراموش نمی‌شود.

ولی اینها برای آمریکایی ها اهمیتی نداشته اند. درست است که سیستم انتخاباتی آمریکا پیچیده است، ولی ظاهرا حداقل ترامپ و یا تیم او بهتر از رقیبِ دموکراتش هیلاری کلینتون آن را فهمیده بودند.

در واقع تا به امروز طرفداران هیلاری کلینتون -حتی در بین آلمانی ها- از این شکایت می‌کنند که او علیرغم آوردن میلیونها رای بیشتر از ترامپ برنده انتخابات نشده است. این درست است، زیرا ترامپ در ایالت هایی برنده شده بود که اکثریت نمایندگان انتخابی طرفدار او را به مجلس فرستادند. به نظر می رسد که نخبگان سیاسی در آلمان به این راحتی او را نمی‌بخشند. نه پیروزی ترامپ و نه اشتباه خود را.

اکنون فرزند یکی از مهاجرین آلمانی، دقیقتر اگر بگوئیم از ایالت راینلاند-فالتز، برایش اهمیتی ندارد که در سرزمین اجدادی خود محبوبیت داشته باشد. این حتی در ایالت راینلاند-فالتز هم صادق است. زیرا که شیوه سیاستی که او بکار می برد در این کشور(آلمان) رایج نیست. "این که راهش نیست" - جمله ایست که شما گاها از زبان آلمانی‌ها می شنوید؛ چرا که این واقعیتیست که ترامپ به سیاست به معنی کلاسیک آن پایبند نیست که هیچ، او ظاهرا و به سادگی از تبدیل شدن به یک سیاستمدار امتناع می کند.

چگونه باید با او کنار آمد؟ این سوالی ست که سیاستمداران آلمانی هنوز پاسخ واضحی برای آن ندارند. با یک برخورد صحیح یا با یک استدلال محکم؟
یا اینکه داشتن تفاهم در مقابل کسی که حتی دوستان هم حزبیش در حزب جمهوری خواه در توانایی ذهنی او شک و تردید دارند، بهتر است؟
طبق شعار: او را قانع کن ولی تحریکش نکن؟

👈دونالد ترامپ به این آسانی قابل کنترل نیست!

به نظر می رسد که استراتژی آلمانیها مقداری از هر کدام از اینهاست که ظاهرا موثر نیست، زیرا دونالد ترامپ رام شدنی نیست.
هیچ کدام از این شیوه ها را کسی در آلمان نمی‌شناسد: او به کسی یا چیزی احترام قائل نیست، هیچ قاعده ای را حتی در برخورد با دیگران رعایت نمی‌کند، ارتباط گرفتنش با دیگران دیمی و بدون سبک و نامناسب است و بالاخره اینکه همیشه می‌خواهد برنده باشد. او مثل یک معامله گر به کار خود ادامه می دهد، زیرا که فکر می کند این بهترین نحوه فروش کالای خویش است.

و آلمانی ها شگفت زده، اما نخبگان آنها مضطرب و نگرانند. زیرا که ترامپ پدیده ای است که می تواند مترادف خود را در آلمان هم داشته باشد.
این پدیدهِ شورشِ توده ها علیه کسانی است که گویا قدرت را در دست دارند. آنهایی که احساس می‌کنند گول خورده‌اند و جدی گرفته نمی شوند. آنها فکر می‌کنند که صدایشان شنیده نمی شود و به این خاطر نمی خواهند وقت خود را با انتخابات هدر بدهند.

اینها نیروهای مخربی هستند که ترامپ احضار کرده است. به همین دلیل هم او ریچارد گرنل را بعنوان سفیر خود در آلمان برگزید. زیرا آلمان نیز در این ضمینه آسیب پذیر بوده و پوپولیستهای راستگرا در اینجا نیز وجود دارند و هر روز قویتر هم می شوند. حزب AFD (آلترناتیو برای آلمان) از همان ابتدا برای انتخاب این رئیس جمهور خوشحالی می کرد.
-پوپولیستهایِ همه کشورها متحد شوید - این ایده می‌تواند به بهترین نحو از کشور آلمان شروع و به نتیجه برسد که خواهد هم رسید. اینجا هنوز استیو بنن، روح تیره و تاریک ترامپ، تاثیرگذار است. اصل، لرزاندن پایه های دولت به آن معنی که ما می‌شناسیم، است. چیزی که با ترامپ می آید.

و بعد هم اقدامات بی وقفه او، نه فقط توئیت هایش. با وجود عادت تدریجی به توئیتهای ترامپ، آنها هر بار انسان را به تردید می اندازند که چی در باره آنها فکر بکند. "اخبار دروغین"، "فکت های جایگزین"، موضوع دیوار مرزی مکزیک؛ این یکی البته مستقیما به ما آلمانی ها مربوط می شود. در حالی که "فکت های جایگزین" تا کنون در آلمان غربی تجربه نشده است، ولی در آلمان شرقی به کرّات دیده می شود