✍ سرمقاله اشپیگل با عنوان:. بحران بعدی؛ سیاست ترامپ در مقابل ایران برای اروپا خطرناک است …

✍ سرمقاله اشپیگل با عنوان:
بحران بعدی؛ سیاست ترامپ در مقابل ایران برای اروپا خطرناک است.


👈 تاریخ انتشار: 13 آگوست 2018


ممکن است که به زودی در مورد "بحران ایران" صحبت کنیم. پس از "بحران یورو"، "بحران اوکراین" و "بحران پناهندگان"، این امر می تواند یکی دیگر از موضوعات مهم در دوران صدراعظمی آنگلا مرکل باشد. آلمان و اروپا یک بار دیگر تهدید به گرفتار شدن در یک بحران می شوند که در واقع می تواند پیش بینی شود. پس از بحران پناهندگان، مرکل گفت: سیاست نگاه کردن از دور اشتباه بود. باید از آن اطلاع می داشتیم و زودتر واکنش نشان می دادیم. مسئله ایران نیز به جز این نیست، این کشور غرق در ناآرامی است و چند ماهی است که مردم دوباره به خیابان ها می آیند. حکومت مانند روزهای پس از انقلاب سبز در سال 2009 تحت فشار نیست. این بار ناآرامی ها به صورت یک جنبش سیاسی واحد نیستند و تنها از تهران سرچشمه نمی گیرند. در بسیاری از استانها، ایرانی ها نسبت به کمبود آب و قیمت نان، بیکاری و اقتصاد رانتی واکنش نشان می‌دهند. آنها نیاز و اعتراض خود را با خشم نشان می دهند، همراه با تورم، قیمت مواد غذایی سریع رشد می کند و ارزش پول ملی کاهش می یابد. بحران اقتصادی ایران علل درونی و بیرونی دارد، نتیجه سوء مدیریت و فساد است و همچنین نتیجه دهها سال تحریم و انزوا.
تحریم های شدید که رئیس جمهور ترامپ مجددا به تصویب رسانده است، بحران را تشدید می کند. دولت او کاملا به روشنی بیان کرده است که هدف آن چیست: تحریم ها یا باید ایرانی ها را به میز مذاکره بکشاند و یا رژیم را بی ثبات سازد. این یک رویکرد بسیار خطرناک است. ایران یکی از معدود کشور‌های نسبتا با ثبات در منطقه است و ترامپ می تواند آن را به سوریه دوم تبدیل کند. صرف نظر از ایران، سیاست ترامپ خاورمیانه را ناامن تر کرده است. حمایت تحریک آمیز و یک طرفه از عربستان سعودی و اسرائیل، جبهه ها را در منطقه تشدید کرده است.
خاورمیانه همسایه اروپا است. هر چه آنچه اتفاق می افتد تأثیر مستقیمی بر اروپا دارد. بحران پناهندگی اخیرا این را نشان داده است. جنگ داخلی در سوریه باعث بزرگتر شدن حزب AfD شد، چشم انداز سیاسی در آلمان و اروپا را تغییر داد و صدراعظمی مرکل را نیز تکان داد. زمانی که ایالات متحده در این منطقه آتش به پا می کنند، امنیت اروپا به خطر می افتد. ایالات متحده در وضعیت بسیار متفاوتی قرار دارد؛ خاورمیانه برای آنها از جهت انتقال نفت و گاز و وابستگی آنها به اسرائیل مهم است. اما اگر یک جنگ داخلی در ایران درگیرد، آنها به طور مستقیم تحت تاثیر قرار نخواهند گرفت. کشوری چند قومیتی با جمعیت بیش از 80 میلیون نفر، بسیار بیشتر از جمعیت سوریه پیش از آغاز جنگ.
آلمان تا کنون در مقابل سیاست های خطرناک ترامپ در خاورمیانه منفعل بوده است. هنگامی که او در ماه مه توافق هسته ای با ایران را لغو کرد، ابتدا مرکل، همراه با فرانسه و انگلیس، تنها به صورت کلامی مقداری انتقاد کرد. می توان این مسئله را درک کرد: حکومت دینی ضد اسرائیل در ایران رژیمی نیست که آلمان تمایل به حمایت از آن داشته باشد. ایران و خاورمیانه در لیست اولویت سیاست خارجی آلمان کم اهمیت هستند. هنگامی که وزیر دفاع، اورزولا فون در لاین، وزیر دفاع در واشنگتن در ماه ژوئن با مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه ترامپ دیدار کرد، او از ایران هیچ سخنی به میان نیاورد. این غفلت است.
ابتدای ماه نوامبر ترامپ می خواهد یک دوره دیگر از تحریم ها را اعمال کند. ایران دیگر نمی تواند نفت صادر کند؛ ایالات متحده قصد دارد که نیروی حیاتی اقتصاد ایران را از بین ببرد. اتحادیه اروپا در تلاش برای تضمین توافق هسته ای است و سعی می‌کند در برابر تحریم های ایالات متحده راه هایی برای حفظ تجارت ایران با وجود اقدامات تنبیهی امریکا پیدا کند. این درست است، اما کافی نیست. خطر در حال حاضر فراتر از پایان توافق هسته ای است. تلاش اروپایی ها برای پشتیبانی از توافق هسته ای کافی نیست. آنها باید به واشنگتن صریح اعلام کنند که سیاست بی ثبات کردن ایران و خاورمیانه بر خلاف منافع امنیتی اروپا است. سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ باید اولویت سیاست های اروپا باشد. در حال حاضر، بر خلاف بحران های قبلی، آلمان و اروپا در نهایت نیاز به یک سیاست خارجی پیشگیرانه دارند.

برگردان: کانال تخصصی مطالعات آلمان و اروپا


@dachstudien
🇪🇺🇩🇪