✅ خدا رو شکر که حسابدارم. نیما طیبی | بی قانون

✅ خدا رو شکر که حسابدارم
نیما طیبی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

چند وقت پیش یه مقدار پول پس‌انداز کرده بودم که یه ماشین بخرم و یه خونه در حد آدامس شیک اجاره کنم. بعدش هم سر بالا و سینه سه‌تبر برم خواستگاری. چون همیشه مامانم خیلی مهربونانه به یک نکته‌ خیلی باریک اشاره می‌کنه که «تا خونه و ماشین نداری، غلط می‌کنی ازدواج کنی».

همه چی داشت خوب پیش می‌رفت. فقط اشتباهی که کردم این بود که مراحل رو از آخر به اول شروع کردم و یه راست رفتم خواستگاری. گفتم نهایتا به تمام جواب‌هایی که آقا داماد چی دارن، توی یک کلمه می‌گم کامینگ سون. چون از همون اول به عنوان یه حسابدار زبده، ماشین و خونه‌ای که می‌تونستم بگیرم رو هم توی ذهنم انتخاب کرده بودم.
البته یک سری هزینه‌ها از قبل پیش بینی نشده بود. مثلا دو پنجم پول، همون اولش برای گل، شیرینی، خواستگاری، بله برون، محضر، زیر لفظی و ... خرج شد. از اون سه پنجم باقی مونده، یک چهارمش هم خرج سرویس طلایی شد که همسرم به بقیه بگه که اعتقادی به عروسی گرفتن نداره. از سه چهارم باقی مونده، دو پنجمش رو برای ماه عسل هزینه کردم که یه هفته توی آنتالیا تا می‌تونیم غذا بخوریم و همون غذا بخوریم. دیگه فکر کردم که این آخریشه و کار تمومه که با دوتا لرزش بندری دلار، موقع برگشتن دیدم با کل پول باقی مونده می‌تونم زندگیمون رو خیلی خوب اداره کنم. فقط در صورتی که همسرم توقع سه تا چیز رو نداشته باشه: خوراک، پوشاک و مسکن.
همسرم خیلی ناراحت شد و کلی دلداریم داد. همون طوری که اشک می‌ریخت، رفت و مهریه‌اش رو اجرا گذاشت. البته جای نگرانی نبود چون من هنوز سه پنجم قبلیم رو داشتم. بعدش فهمیدم به اون نسبت اگه بخوام حساب کنم بیست و هفت پنجم بدهکارم، که از اینجا به بعد یکم جای نگرانی بود.

انصافا اگه آدم حسابدار خوبی باشه خیلی کاربرد داره. الان توی بند هر کی می‌خواد حساب کنه که چقدر از حبس و بدهی‌اش مونده یه راست میاد پیش خودم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon