داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ بذار تو وانِ خودم باشم. شایگان ابراهیمپور | بی قانون.. از قدیم و ندیم جای عجیبی بوده
✅ بذار تو وانِ خودم باشم
شایگان ابراهیمپور | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
حموم از قدیم و ندیم جای عجیبی بوده. اون موقعها مردم بعد یه هفته یا دو هفته که میدیدن کسی حموم نرفته، به زور میفرستادنش حموم عمومی. قبلا حموم یه مکان عمومی بود. یعنی همزمان اینکه داشتی پای محمود خان درشتبین رو سنگ پا میکشیدی، امیر آقا قلعه کهنگی داشت سرت رو میشست و یه فرد ناشناس خیلی آروم شونههات رو مشت و مال میداد. تنها کاری که از دستت برمیومد این بود که شل کنی عضلاتت رو و لذت ببری از آواز و چه چههای همایون قجریان.
البته از شواهد تاریخی میشه فهمید که حمومهای قدیم اونقدرها هم گل و بلبل نبودن وگرنه چه دلیلی داشت حسنی نیاد بریم حموم؟ اونم توی ده شلمرود که از قضا تک و تنها بود. یعنی حاضر بود غم تنهایی اسیرش بکنه اما نره حموم. البته فکر کنم اگه منم جای حسنی بودم تنهایی رو ترجیح میدادم به بودن با فلفلی و قلقلی. طبیعیه دیگه. وقتی نزدیکترین مورد ازدواجیِ دور و برت مرغ زرد کاکلی باشه، حق داری افسرده شی. حق داری تنها روی سه پایه بشینی توی سایه.
با پیشرفت کردن بهداشت و از این دست سوسول بازیها، کم کم بساط حمومهای عمومی چیده شد. جاشون توی هر خونه یه دوش با لیفی که بهش آویزون بود وصل شد. از همونایی که به شیرش یه جوراب مشکی زنونه میبستن که مسیر آب رو هدایت کنن. برای تکمیل این حمومها نیاز بود که یکی دوتا شامپوی زرد تخم مرغی، با توجه به تعداد اعضای خانواده ليف و صابون بذاري توی حموم.
با مدرن شدن دنیا حموم به یکی از خصوصیترین مکانهای دنیا تبدیل شد. الان از هر شهر و محله یه حموم، رسیدیم به هر راهرو و اتاق یه حموم. دیگه محدودیتها برداشته شده. این روزها میتونی توی حموم راحت باشی و آزادی رو لمس کنی. جالبیش اینه که آبروت هم نمیره. فقط کافیه صدات رو وِل بدی و هر چی دوست داری بخونی.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon