داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ جوابیه فرزندان اول. آرزو درزی | بی قانون
✅ جوابیه فرزندان اول
آرزو درزی | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
از هفته گذشته كه در این ستون برخی پشت پردهها راجع به شایعات پیرامون فرزندان آخر بر ملا شد، فرزندان اول هم لب به اعتراض گشودند و برای ما پیامهای بسیاری ارسال كردند. از آنجا كه ما به عدالت، فرصت برابر و آزادی بیان به شدت معتقدیم و اطلاعرسانی درست و صادقانه را وظیفه خود میدانیم، پیامهای این عزیزان را عینا برایتان نقل میكنیم:
- ما هروقت هر چی واسه خودمون خریدیم با رمز «بچهاس دلش میخواد، بهش بده» ازمون گرفتن دادن بچه كوچیكه، یا در بهترین حالت باید از هرچیزی چندتا میخریدیم كه بقیه بچهها دلشون نخواد. واسه همینم از خیرش میگذشتیم. حالا بچه كوچیكا واسه ما شاخ شدن از مصائبشون میگن؟
- شما بچه آخرها خیلی نمك نشناسین. ما سالها با مامانمون دعوا كردیم كه بذاره قبل از اینكه شوهر كنیم ابروهامونو برداریم؛ تا بالاخره تونستیم تو 30 سالگی به این مهم دست پیدا كنیم. حالا خود مامانم میره واسه خواهر كوچیكهم وقت آرایشگاه میگیره و حواسش هست یه وقت ابروهاش دِفرمه نشه. شما همه این آزادیها رو مدیون مایین!
- من به عنوان یه فرزند ارشد خواستم همه حرفایی كه زدین رو تایید كنم. اصلا هرچی نوشته بودین عین حقیقت بود و خودمون هم كاملا بهش اذعان داریم. اصلا كی جرات داره رو حرف شما بچه كوچیكا حرف بزنه؟ ما غلط بكنیم با شما مخالفت كنیم، بعدش انقدر میرین خودتونو واسه بقیه لوس میكنین و مظلوم نمایی میكنین كه همه كاسه كوزهها سر ما شكسته میشه. والا!
- كی گفته ما دسته خرابه رو میدادیم بچه كوچیكه؟ یا كی گفته ما سیم دسته رو به دستگاه وصل نمیكردیم؟ اینا همش شایعه و دروغه. ما اصلا نمیذاشتیم كسی نزدیك دسته بشه. بچه رو چه به این كارها!
- این نویسنده محترمی كه اومده اینجا از مصائبش گفته، یادش رفته خودم چند سال آزگار هرشب بهش دیكته میگفتم! اصلا اگه من نبودم تو خوندن و نوشتن بلد بودی كه بخوای بیای اینجا بلبلزبونی كنی؟ احترام خواهر بزرگترت رو نگه میداشتی حداقل!
- من نه بچه اولم نه آخر. فقط چون ما بچه وسطیها هیچوقت موضوع هیچ بحثی نیستیم خواستم به نوبه خودم و از طرف بقیه بچههای وسط، یه خودی نشون بدم و تو بحث حضور داشته باشم. با تشكر.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon