داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ این متن افتضاحه!. شایگان ابراهیمپور | بی قانون.. خیلی زود ارزش هر کاری رو پایین میآریم
✅ این متن افتضاحه!
شایگان ابراهیمپور | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
ما خیلی زود ارزش هر کاری رو پایین میآریم. خیلی زود زحمات بقیه رو نادیده میگیریم. همیشه اول باید برگردیم ببینیم طرف میخواسته چی کار کنه که حاصلش این شده. باید ببینیم توی چه شرایطی بوده. چه موانع و مشکلاتی پیش روش بوده. بعد اون موقع وقت مناسبیه که کارش رو بیارزش کنیم. اون موقعست که باید بگیم این دیگه چه افتضاحیه؟ این رو که همه میتونن انجام بدن.
یعنی نباید با یه بار گوش کردن آهنگ جدید آقای خواننده که متخصص گوش، حلق، بینی، دهان، دندان، مِری، لوزالمعده، جزایر لانگرهانس و اقصی نقاط بدنه رو زود قضاوت کنیم. باید چند لحظه صبر کنیم و وقتی خبر داد که بهش وابسته است و وای از اون لامصب، متوجه این داستان بشیم که مدرک تحصیلی جز خودش، تقریبا هیچ چیز دیگهای رو با خودش به همراه نمیآره.
یا وقتی میری سینما و لابهلای صدای خش خش چیپس و پفک تماشاچیها و بزن و برقص بازیگرها متوجه ميشی که پولت به باد رفته، نباید همون لحظه بلند شی و از سالن بری و به بقیه بگی که فیلم چرتی بود. باید تا ته بشینی و هار هار به فیلم بخندی و بعد که رفتی بیرون با تکون دادن سرت بگی فیلم چرتی نبود، بلکه فیلم ماقبل چرتی بود. بعدش با تکون دادن سرت افسوس بخوری برای فرهنگ این مملکت.
بیارزش کردن کار بقیه تو وجود ما نهادینه شده. فرقی هم نداره که اون کار واقعا خوبه یا نه. مهم اینه که ما انجام دادیم یا نه. اگه ما انجام نداده باشیم که افتضاحه. اگه هم که ما انجام داده باشیم که همش لطف خدا بوده و دعای خیر مردم.
مثلا طرف بعد از فارغالتحصیلی توی رشتهی هنر از دانشگاه پاریس، ميره چند سال زحمت میکشه روی یه تابلو و با تلفیق مفاهیم فلسفی سبک جدیدی ابداع میکنه. بعد وقتی پیش خانوادهاش رونمایی میکنه باباش ازش استقبال میکنه و میگه: آفرین! معرکهست! چجوری توی این سن به این سطح از هنر رسیدی؟ من همین رو وقتی سوم دبستان میکشیدم معلم بهم کارت صد آفرین میداد.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon