📥 می‌توان درباره چیزی که وجود ندارد، عقلانی سخن گفت!.. کی

📥 می‌توان درباره چیزی که وجود ندارد، عقلانی سخن گفت!

💎 در پاسخ به این پرسش باید گفت، آری ممکن است، افلاطون درباره «پلیس» استدلال می‌کند که آن، وجود خارجی ندارد، اما ۱۰ کتاب او، یعنی محاوره پولیتیا، که ما به اشتباه جمهوری ترجمه کرده‌ایم، بحثی عقلانی درباره چیزی است که وجود خارجی ندارد. کی. دبلیو، سی. گاتری، در این باره توضیح می‌دهد تمام محور این محاوره افلاطون بحثی درباره ماهیت «عدالت و بی‌عدالتی» و نتایج آن برای انسان‌های دادگر و افراد ستم پیشه است.

💎 ضمن این، باید اشاره کرد که، این واژه عدالت در زبان یونانی به صورت این مفهوم:«یعنی: #دیکایسونه» آمده است و هرقدر هم که ما در سطح محاوره بمانیم، و علی‌رغم گریز‌ها، مسئله اصلی همانا عدالت است. زیرا دیکایسونه واجد تراکمی از مفاهیم است.

💎 افلاطون پولیتیا دارد، و این متفاوت از پولیتیکون نزد ارسطو و جمع آن مفهوم یعنی پولیتیکا_= #سیاسات_ است. هم‌چنین باید اشاره کرد که دکتر حسن فتحی، مترجم جلد چهاردهم گاتری به اشتباه، عنوان محاوره را به کشور یا درباره عدالت، برگردان کرده‌اند،_هرچند در برگردان عدالت، آن هم در نسبت با انتقال مضمون اصلی محاوره، جای هیچ‌گونه تردیدی وجود ندارد، اما می‌توان به پای برگردان آن مفهوم به کشور پیچید_، زیرا، ما، در یونان شاهد مفهوم پلیس هستیم، و پلیس، همان کشور نیست.

💎 نکته دیگری که باید به آن ارجاع بدهم، اشاره جواد طباطبایی در کتاب تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا به این مسئله است، که به درستی از «وحدت فلسفه و سیاست» در یونان، سخن به میان آورده است. یعنی افلاطون ناچار بود که برای پرداختن به بحث نظری در سیاست به فلسفه وارد شود.

💎 این در حالی است که گاتری هم در تفسیر خود،_بنابر نظر فلسفه که از زبان فیلسوف بیان شده_، معتقد است که زندگی خوب، در اجتماع ممکن است، و اگر از بعد اجتماع نگاه کنیم، باید طبیعت انسان، یعنی «پسوخه» را بشناسیم که ما نیز به اشتباه به #روح ترجمه می‌کنیم، در حالی که معنای اصلی پسوخه در یونان، نفس(با سکون ف) است(برای اطلاعات بیشتر ر.ک به جلد چهاردهم تفسیر گاتری از محاوره فایدون، پانوشت شماره ۸، صفحه ۲۰۴، ترجمه دکتر حسن فتحی، استاد دانشگاه تبریز).

💎 اما افلاطون به صراحت در فایدون، مبانی فلسفی #پسوخه را باز می‌کند و این خود به تنهایی نشانگر این است که «فهم #سیاست» در یونان بدون رجوع به مبانی فلسفی آن ممکن نیست، یعنی، اشاره جواد طباطبایی به «وحدت فلسفه و سیاست»، کافی است که پژوهشگر اندیشه سیاسی را به تکاپو وا دارد و در مسیر درست درک سیاست در یونان قرار دهد.

✍ بهروز زواریان

💎 @denkenfurdenken