💎 زمانی که از امر مطلقی به نام «دولت» سخن گفته می‌شود، مقصود همانا، دولت یا آن اجتماع سیاسی است …💎 اما آیا اگر در جایی دولت وجود ن

💎 زمانی که از امر مطلقی به نام «دولت» سخن گفته می‌شود، مقصود همانا، دولت یا آن اجتماع سیاسی است.

💎 اما آیا اگر در جایی دولت وجود نداشته باشد، سخن گفتن از «منافع ملی» وجهی دارد؟! اگر قرار باشد در جایی_(که این به عنوان یک فرض لحاظ می‌شود)_، کسانی منافع ملی را فدای «خواست‌های شخصی» خود کنند، تفاوت آن با «وضع طبیعی»، یعنی در جایی که دولت وجود ندارد، چیست؟

💎 هگل در درس‌گفتارهای تاریخ فلسفه خود، چنان از روحیه ملت آلمان«Deutsche Nation» سخن می‌گوید که می‌توان تصور کرد، اگر کسی تا حدودی به «مفهوم ملت» توجه داشته باشد، عمق دریافت فیلسوف را می‌فهمد.

💎 در واقع آن لویاتان هابز نشان می‌دهد که هر کسی را نمی‌رسد که از هر «امر گسسته و بی‌نظام و سستی»، به نام، و تحت عنوان «دولت» سخن بگوید.

📥 ≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥≥

💎 فارغ از این بحث هابز، به نظر می‌رسد که: می‌توان اذعان کرد، در برخی مختصات، «نهاد دولت»، مشروعیت خود را تنها از تاریخ اخذ می‌کند؛ یعنی همان مسئله‌ای که تمام همتش صرف این می‌شود که با استناد به مواد تاریخ بیان کند، «#دولت جز از زهدان تاریخ زاده نمی‌شود».

💎 @denkenfurdenken