💎 گزارشی از یک مصاحبه.. ✍ بهروز زواریان

💎 گزارشی از یک مصاحبه

✍ بهروز زواریان

💎 ماهنامه سراسری قلم‌یاران در شماره ۱۶ خود، ویژه نامه نوروز ۹۸ در پی این برآمد که تحت عنوان «حرکت بر روی لبه تیغ» با اساتید خارج از کشور همچون پروفسور «داگلاس موگاچ» و «رابرت استرن» که «شأن و‌ جایگاه آکادمیک دارند» و_نه چریک‌های هگلی چپ داخلی_ گفت و گوهایی را ترتیب دهد.

💎 ما در گفت و گو با داگلاس موگاچ ضمن بررسی و ارزیابی پژوهش‌هایی که اخیرا درباره هگل در اروپا و... صورت گرفته است، پرسش‌هایی طرح کردیم که ایشان بر خلاف استادان پرمدعا، اما توخالی در ایران، با کمال میل آن را پذیرفتند و به سنت «ایچ. اس. هریس و رابرت پیپین» اشاره کردند.

💎 نخستین هدف ما، این بود که گویا، در ایران عده‌ای گمان کردند که می‌توانند «هگل» را از مجرای ترجمه منتقل کنند. به عنوان نمونه من به صراحت استدلال می‌کنم که برای فهم آن شعری که هگل از شیللر در پایان پدیدارشناسی روح نقل می‌کند باید به فقرات پایانی انجیل متی برگشت و اینجا است که فیلسوف در برابر هستی حیرت کرده و باید برگردد و پیشگفتار بنویسد. آن شعر شیللر این است:

📥 Aus dem Kelche dieses Geistreiches schäumt ihm seine #unendlichkeit.

⚙ اگر نه همانند باقر پرهام، ارجاع فیلسوف را این‌گونه می‌فهمیم: «از ساغر این قلمرو‌ جان‌ها، نامتناهیتش تا او کف کرده بالا می‌رود» که کاملا فاقد معنا است. ارجاع ihm چه کسی است؟!

💎 کدام یک از مدعیان_[که فقط تخیل می‌کنند که می‌توانند هگل را ترجمه کنند، حاضر هستند که از آکادمی و پول‌های هنگفتی که به عنوان هیأت‌علمی دریافت می‌کنند تا چیزکی به دانشجو تحویل دهند و این همچون خرج زندگی، مشغله آن‌ها شده، در حالی که فلسفه نیازمند #فراغت است، دست کشیده]_ و بر روی جلجتا، به صلیب کشیده شوند؟! آیا حاضر هستند که به صلیب کشیده شوند، چنانکه عیسی مسیح را به صلیب کشیدند؟! (ر.ک‌ به: انجیل به روایت متی). این، البته و به یقین به معنای اعتقاد ما به مصلوب شدن مسیح نیست.

💎 آقایان؛ هگل پس از طی این مسیر پر از رنج، در برابر «هستی»، فقط #حیرت کرده بود، و مگر نه این که فلسفه، تازه با #حیرت در برابر هستی شروع می‌شود؟!

💎 ما اثبات کردیم که نمی‌توان از فیلسوف چغری چون هگل، بهره‌برداری سیاسی کرد تا از مجرای او به احیای مارکسیسم رسید. زیرا اگر هگل زنده باشد، هرگز نخواهد پذیرفت که این ربطی به «فلسفه متعالیه= Spekulativ» او دارد، زیرا آن، به عنوان یک نمونه، «هم x= #فرد و هم y= #دولت است» و در عین حال، نه این است و نه آن و البته موضع چپ هگلی، نه تنها به سیستم ربطی ندارد که همان دامی است که از قضا « چریک‌های چپ‌ و دست سوم هگلی» در ایران گرفتار آن هستند.

💎 در هر صورت، پروفسور موگاچ در ضمن پاسخ به سؤال‌های ما، هنگامی که از ایشان پرسش کردیم که آیا می‌توان پدیدارشناسی روح را بدون علم منطق فهم کرد، نوشتند: «بله استقلال پدیدارشناسی روح دقیقا نظر دوست کانادایی من مرحوم ایچ. اس. هریس است و این که به نظر او، نمی‌توان بدون منطق به عمق سیستم هگل دست یافت، اما به گمان من پدیدارشناسی روح را می‌توان بدون علم منطق فهمید و تفسیر کرد»(ماهنامه قلم‌یاران، شماره ۱۶).

💎 اما من مایلم که به پای این گفته، با استناد به متن هگل بپیچم. با جست و جویی که در علم منطق انجام دادم، عبارات هگل را در این راستا می‌آورم و دقیق، ترجمه می‌کنم.

🏮 «In der Phänomenologie des Geistes habe ich das Bewußtsein in seiner Fortbewegung von dem ersten unmittelbaren Gegensatz seiner und des Gegenstandes bis zum absoluten wissen dargestellt. Dieser Weg geht durch alle Formen des Verhältnisses des Bewußtsein zum objekte durch und hat den Begriff der Wissenschaft zu seinem Resultat» (G.W.F. Hegel, Wissenschaft der Logik,...).

💎 هگل در این فقره به صراحت گفت:«من در پدیدارشناسی روح، آگاهی را در حرکت رو به پیش آن، از نخستین تضاد بی‌واسطه خودش و موضوعش تا دانش مطلق نشان داده‌ام. این راه از مجرای همه صورت‌های نسبت‌های آگاهی با ابژه عبور می‌کند و مفهوم علم را به عنوان نتیجه‌اش دارد».

💎 من برای توضیح این بحث فشرده هگل، به کتاب مک کارنی ارجاع دادم تا این نکته را برجسته کنم که پدیدارشناسی روح «#تنقیح» منطق بوده است. فعلا در حد اشاره، واژه «Deduction و معادل اصلی آن یعنی Die Deduktion» را به تنقیح برگردان و مدعیان آن رنسانس هگلی ایرانی را که از لبه تیغ افتاده‌اند_سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت،_ به فهم همین مضمون در کانت و رساله‌های حقوقی سده‌های میانه ارجاع می‌دهم تا بفهمند که نباید با باز کردن دیکشنری این مفهوم را استنتاج ترجمه کنند، تا متوجه باشند که در هگل، «تک‌تک واژه‌گان #خطرناک هستند»، اگر ریشه آن‌ها و زبان طبیعی آلمانی را ندانیم.

🇮🇷: @MinervaEule1776

📚: https://t.me/denkenfurdenken