بازی تاج و تخت.. تا جایی که بیش از ۲۰۰ سال این انقلاب به درازا کشیده شود!

بازی تاج و تخت

در دوران دانشجویی همیشه برایم این سوال مطرح بود که چرا ملت فرانسه انقدر کم حافظه میتوانست باشد که بعد از انقلاب و حذف سلطنت و ساختار فئودالی، دوباره خواستار نظام سلطنتی شود؟! تا جایی که بیش از ۲۰۰ سال این انقلاب به درازا کشیده شود!

حال که خودم در میان یکی از مهمترین سالهای تاریخ ایران هستم، بیشتر میتوانم این حد از حماقت ملتها را درک کنم. واقعیت اینست که انقلابها اکثرشان مشخصاتی شبیه به یکدیگر دارند. مثل گردبادهای استوایی که در مشخصات کلی یکسان هستند. ملتها از ظلم و فاصله طبقاتی یک نظام خودکامه به استیصال میرسند و طی یک سری شرایط و اتفاقات پشت سر هم، انقلاب بوجود میاد. انقلابها بعد از پیروزی دستخوش خشونتها و اعدامهای بیکران میشوند، سپس قدرت طلبی و جناح بندی گروه‌ها و رهبران شروع میشود. تا جایی که دست به حذف فیزیکی یکدیگر میزنند. رهبرانی که در زمانی نه‌ چندان دور رفقا و هم‌ قطارانی صمیمی بودند. انقلابها وقتی به مرحله پایداری میرسند، جناح‌ها هم پایدار میشوند. مانند مارهایی که مار خورده‌اند. اینجاست که سهم خواهی از قدرت تبدیل به سهم خواهی از ثروت میشود. قدرت و ثروت مافیا بوجود میاورد و این هیولای افسارگسیخته، دیگر تحت هدایت هیچکدام از آرمانها و اهداف انقلاب قرار نمیگیرد. انقلابیون واقعی به تدریج حذف و بازنشسته میشوند و نسل های دوم و سوم انقلاب، آرمانها و شعارهای انقلاب را نه به یاد می‌آورند و نه قبول دارند. اینجاست که صدای ملت در میاید. موج بعدی تولد گروه‌های اصلاح طلب است. مردم امیدی جدید میگیرند و دوباره به میدان می‌آیند. اما بزودی مشخص میشود که عوامل متعددی وجود دارد که باعث شود از تنور این رفقا هم، نه خانه ای گرم شود و نه سفره ای، پر نان. چرا که دیگر نه اعتقادات و شعارهای انقلابی طرفدار آنچنانی دارد و نه مافیای موجود اجازه حرکت میدهد و نه لزوما این جناح اصلاح‌طلب به حرفهایی که میزند اعتقاد و ایمان دارد. اینجاست که دوباره ملت سرخورده میشود و از آنجا که حافظه تاریخ دقیق نیست و مردم کوچه و بازار به دنبال تعریفی ساده از شرایط میگردند و سیاه و سفید میخواهند، شاه قبلی که زمانی خائن و ستمگر لقب گرفته بود، دوباره قهرمان و مظلوم میشود و انقلاب و رهبرانش دیو و دد. واقعیت اینست که تاریخ انقلابها شبیه به هم است و انقلاب ایران در ۴۰ سال گذشته مسیری را طی کرده و میکند که انقلاب ۲۰۰ ساله فرانسه طی کرد.
برای هر دو دسته از دوستانی که یکی شاهنشاه روحت شاد میگوید و آن یکی که بدون هیچ قید و شرط و نقد و حرفی به انقلاب اسلامی ایران وفادار است، پیشنهاد میکنم قدری تاریخ انقلاب فرانسه را مطالعه کنند و کمی تاریخ معاصر ایران را از زوایای مختلف بخوانند. آنگاه خواهند فهمید که نه آن شاه بی‌عیب و خطا بود و نه این انقلاب پاکدامن و بی عیب است و نه این شرایط پایدار خواهد ماند. ملتها زمانی رها و آزاد میشوند که به سطحی قابل قبول از بلوغ فکری برسند و منتظر منجی و شاه سوار بر اسب برای تغییر شرایط نباشند. تغییر از خودمان و از درون شروع میشود.

سهند بهنام، نوامبر ۲۰۱۹
@dotDE