تنزیل هذلولی در تصمیمات سرنوشت ساز.. اگر به یک بچه بگویید یک شکلات الان می‌خواهی یا دو شکلات فردا؟!

تنزیل هذلولی در تصمیمات سرنوشت ساز

اگر به یک بچه بگویید یک شکلات الان می خواهی یا دو شکلات فردا؟! به نظرتان کدام را انتخاب می کند؟ احتمالا قبل از اینکه حرفتان تمام شود یک شکلات را از دستتان گرفته و رفته است! به نظرتان بزرگترها کدام را انتخاب می کنند؟ آقای جورج اینسلی روانشناس، آزمایش جالبی انجام داده است. به گروهی پیشنهاد داده است که شما همین الان 50 دلار را ترجیح می دهید یا 100 دلار تا شش ماه دیگر؟ سوال دیگر این بوده است که شما 50 دلار در پنج سال دیگر را ترجیح می دهید یا 100 دلار در شش سال دیگر؟ اغلب افراد در حالت اول 50 دلار نقد و آنی را ترجیح دادند اما در حالت دوم 100 دلار شش سال بعد برایشان ترجیح داشت! قضیه چیست؟ چرا اینطور رفتار می کنیم؟

خطایی در تصمیم گیری های ما شناسایی شده است به نام خطای تنزیل هذلولی (Hyperbolic Discounting) یا تنزیل اغراق آمیز! این خطا بدین مفهوم است که شبیه یک هذلولی، ارزش گذاری ما برای بازه های نزدیک بسیار شیب زیادی دارد اما هر چه از الان دور می شویم، ارزش گذاریمان حساسیتش کمتر می شود. به همین دلیل 1 دلار امروز را به 3 دلار فردا ترجیح می دهیم. اما 1 دلار یک سال بعد را به 3 دلار یک سال و یک روز بعد ترجیح نمی دهیم. شاید به همین دلیل هم باشد که منافع کوتاه مدت را در اغلب موارد به منافع بلند مدت ترجیح می دهیم و آنجایی مساله جدی تر می شود که منافع بزرگ بلندمدت مدت را در پای منافع کوتاه مدت قربانی می کنیم.
مثلا دیدن فینال جام جهانی (منافع کوتاه مدت) را به قبولی در امتحان پایان ترم ترجیح می دهیم و این باعث می شود که هم مشروط شویم (سابقه آن تا آخر عمر در سوابق تحصیلی ما بماند) و هم یک ترم عقب بیفتیم.
در نتیجه تصمیم هایی می گیریم که فردا و فرداها از آن پشیمان می شویم و با خود می گوییم که ای کاش آن سود کم آن روز را نمی گرفتم تا امروز سود بیشتری داشته باشم. بازاریابان نیز از همین خطای ما بهره می برند. بارها و بارها دیده ایم که حراج به مدت محدود یا پیشنهاد شگفت انگیز تنها برای 24 ساعت!

چه می شود کرد که در دام خطای تنزیل هذلولی نیفتیم یا حداقل کمتر بیفتیم؟

سفر ذهنی (تجربه ذهنی آینده): منافع کوتاه مدت روبروی چشم ما هستند و بنابراین لذت شان خیلی ملموس و در دسترس است به همین خاطر است دیدن فینال جام باشگاه ها را به خواندن شب امتحان ترجیح می دهیم. به همین خاطر است که کارهای پوپولیستی و پر سر و صدا (رسیدگی به یک فرد مظنون به فساد) را به یک کار زیرساختی (ایجاد سیستم های اطلاعاتی شفاف برای اینکه امکان فساد به صفر برسد) را ترجیح می دهیم چون اولی خیلی زود جواب می دهد و شیرین است و دومی زمان می برد و طول می کشد.

بهترین کار برای کنترل خطای هذلولی سفر ذهنی است. یعنی خود را در چند سال دیگر تجسم کردن و دیدن اینکه هر کدام از تصمیمات چه آینده ای را رقم می زند. اینکه فکر کنیم که به خاطر یک ترم مشروط شدن و نمره و معدل پایین تا آخر دوران کاری همیشه احساس ضعف می کنیم. اینکه فکر کنیم که چهار سال هم شما باز هم با تعداد زیادی پرونده های فساد روبرو هستید و عملا شما باعث آنان شده اید چرا که می توانستید چهار سال کاری بکنید و نکردید. این تجربه ذهنی هر چقدر عمیق تر باشد باعث می شود شبیه سازی دقیق تری از واقعیت آتی رخ دهد.

این ويژگی ذهن انسان است که می تواند با شبیه سازی آینده، یک واقعیت ذهنی و یک تجربه نیمه واقعی داشته باشد. از این ويژگی (نقطه قوت) در برابر آن خطا (نقطه ضعف) به خوبی استفاده کنیم.
@dotDE