چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه‌های درخت انگورمون لونه ساختن

چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه‌های درخت انگورمون لونه ساختن
چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه‌های درخت انگورمون لونه ساختن
چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه‌های درخت انگورمون لونه ساختن
چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه‌های درخت انگورمون لونه ساختن
چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه‌های درخت انگورمون لونه ساختن

چند وقت پیش دوتا کبوتر اومدن توی بالکن ما. بین شاخه های درخت انگورمون لونه ساختن. بعد از یکی دو روز دو تا تخم گذاشتن. این مدت به نوبت روش میخوابیدن. پانی هم هی میرفت توی بالکن و یواشکی نگاهشون میکرد. البته دختر خوبی بود و سر و صدا نمیکرد. ظاهرا اونها هم به پانی به چشم یه سگ مهربون نگاه میکردن. خلاصه بعد از مدتی تخم‌ها شکسته شدن و از داخلشون دوتا جوجه کبوتر بدنیا اومد. دیروز جفتشون تونستن پرواز کنن و با پدر و مادرشون از پیش ما رفتن. حس جالبی بود. هم خوشحال بودیم که موفق شدن. هم از اینکه از پیش ما رفتن دلمون گرفت. شاید هم چون خودمون مهاجریم، حس نزدیکی به هم داشتیم 😉. در کل روزهای خوبی بود. امروز سامیار میگفت دوتا کبوتر دیگه (شایدم همون قبلی ها) اومده بودن به لونه سر زدن و رفتن.
@sahandbehnam