روزهای مهاجرت یک کارآفرین و مشاور به آلمان @sahandbehnam
جیم ران در یکی از روستاهای آمریکا بزرگ شد و تنها ٢ مهارت داشت، دوشیدن شیر گاو و علف زنى!!
جیم ران در یکی از روستاهای آمریکا بزرگ شد و تنها ٢ مهارت داشت،دوشیدن شیر گاو و علف زنى!! در سن ۲۵ سالگی در حالى که اوضاع مالى بسیار بدى داشت،یک روز با دختر کلوچهفروشی برخورد کرد.دختر کلوچهفروش با چهرهاى معصوم از او خواست تا کلوچه بخرد، فقط ٢ دلار: "2 دلار که پولى نیست، خواهش میکنم بخرید..."
جیم ران دلش به حال او سوخت و تصمیم گرفت بخرد، اما ناگهان به یاد آورد که ٢ دلار هم ندارد...چارهاى نداشت جز اینکه دروغ بگوید
دختر کوچولوى کلوچهفروش با ناامیدى تشکر کرد و رفت...
جیم بعد از آن بسیار ناراحت بود و فکر میکرد، مدام خود را سرزنش میکرد که: "چرا؟ چرا نباید ٢ دلار داشته باشم؟! من دوست داشتم دل آن دختر را شاد کنم، چرا ٢ دلار نداشتم؟
در همان حال که با خود حرف میزد ناگهان تصمیمى گرفت و با نداى بلند اما از درون فریاد زد: "من دیگر نمیخواهم به این شکل زندگى کنم که به خاطر ٢ دلار مجبور باشم دروغ بگویم"
در ملاقات با مردی به اسم "شوف"زندگیش متحول شد
شوف فقط این سوالات را از جیم پرسید:
شوف: چقدر پول در ۵ سال گذشته پسانداز کردهای؟
جیم: صفر...
شوف: پس دوباره ۵ سال گذشته را تکرار نکن.بیشتر روی خودت کار کن تا در شغلت! اگر سخت به شغلت مشغول باشى فقط میتوانی گذران زندگی کنی، که خب بد هم نیست،ولی اگر سخت روی خودت کار کنی،میتوانی ثروت عظیمى بسازی که خیلی بهتر است...
جیم شروع به کسب مهارت در فروش و فروشندگی کرد.مهارت بعدی که خود جیم ران میگوید ثروت زیادی از این طریق به دست آورد و ثروت و درآمدش را چندین برابر کرد این بود:
"یاد گرفتم چگونه آدمها را در کناریکدیگر جمع کنم و به آنها یاد بدهم در کنار هم کار کنند."
سمینارهای او زندگى افراد زیادى را متحول کرد؛
افرادى چون: برایان تریسى، آنتونى رابینز و جک کانفیلد...
@dotDE