🔰برداشت اشتباه از وظایف و منابع دولت

🔰برداشت اشتباه از وظایف و منابع دولت

💲ارزیابی کارنامه 40‌ساله اقتصاد ایران در گفت‌وگو با مسعود نیلی؛

🔻می‌توان گفت اقتصاد ایران در برخی حوزه‌ها، عملکرد قابل توجهی داشته است؛ مثلاً در رسیدگی به روستاها و مناطق محروم، ایجاد زیربناهای حمل‌ونقل، گسترش خانه‌های بهداشت و توسعه خدمات پزشکی در سطح کشور. همچنین آنجا که ما با یک شوک بزرگ جمعیتی در حوزه آموزش مواجه شدیم، اقتصاد ایران توانست این شوک را هضم کند. در سال‌های گذشته زمانی رسید که تعداد دانش‌آموزان ما به نزدیک ۲۰ میلیون نفر هم رسید (رقمی که در مقایسه با آمار ۱۳ میلیون نفری امروز واقعاً قابل توجه بود). با توسعه سریع و بزرگی که در آموزش و پرورش و آموزش عالی ایجاد شد، کشور توانست از این مراحل بدون مواجه شدن با بحران عبور کند.

🔻با این حال، آن بخش از عملکرد اقتصاد ایران که جای نقد دارد و نقطه ضعف تلقی می‌شود، وضعیت عدم تعادل‌های اقتصاد کلان است؛ عدم تعادل‌هایی مهم از نیمه دوم دهه 1340 در اقتصاد کلان ایران شکل گرفته و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. مثالی بزنم: اگر کسی بخواهد نرخ رشد نقدینگی را در یک اقتصاد پیشرفته مورد بررسی قرار دهد، تحولاتی که در آمارها مشاهده می‌کند، تقریباً معادل نرخ سیاستگذاری‌شده بانک مرکزی و در نتیجه منعکس‌کننده سیاستگذاری پولی آنهاست. بنابراین، تحولات رشد نقدینگی به ما می‌گوید که ابزار سیاست پولی در این اقتصاد چگونه مورد استفاده قرار گرفته است.

🔻اقتصاد ایران در سال‌های پایانی رژیم گذشته با وفور درآمدهای نفتی مواجه بود. اگر برای تقریب به ذهن مقایسه را به قیمت‌های امروز انجام دهم، درآمد ارزی ما از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ به‌طور متوسط ۲۵ تا ۲۶ میلیارد دلار در سال بود، اما با افزایش قابل توجه قیمت نفت در دهه 1350، به بالای ۲۰۰ میلیارد دلار در سال رسید. یعنی در فاصله سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ -به قیمت‌های امروز- در مجموع کمتر از ۳۵۰ میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم، اما در پنج سال بعد از آن، این درآمد به بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار رسید. آن هم در شرایطی که تولید ناخالص داخلی ایران در آن زمان حداکثر نصف تولید ناخالص داخلی امروز بود.


🔻مردم سیاستمداری را دوست دارند که بتواند ناممکن‌ها را ممکن کند، در حالی که اقتصاددان می‌گوید برای به دست آوردن یک چیز باید چیز دیگری را از دست داد و ناممکن، ناممکن است. احتمالاً به همین دلیل است که در رابطه‌ای که در دهه‌های اخیر بین سیاستمداران و مردم برقرار شده، اقتصاددانان جایی ندارند. مساله این است که رابطه سیاستمداران و مردم -با مناسباتی که قبلاً اشاره کردم- جواب داده و کار کرده است. شاید سوال اصلی برای اقتصاددانان این باشد که چگونه می‌توان این حلقه را باز کرد.

🔻واژه سیاستگذاری تعریف مشخصی دارد. وقتی از سیاستگذاری مالی یا پولی حرف می‌زنیم، تعریف آن در علم اقتصاد روشن است. سیاستگذاری جزو معدود مفاهیمی است که منحصر به دولت است و یک عنصر بسیار مهم از حکمرانی به حساب می‌آید. ابزارهای سیاستگذاری روی انگیزه‌های مردم (در رفتارشان) تاثیر می‌گذارد و اهداف سیاستگذار را تامین می‌کند. به این معنا، سیاستگذاری در نقطه مقابل «تخصیص مستقیم منابع» قرار می‌گیرد. وقتی سیاستگذاری می‌کنیم، روی انگیزه‌ها تاثیر می‌گذاریم، اما وقتی تخصیص منابع انجام می‌دهیم، جایی برای عملکرد انگیزه‌ها نمی‌گذاریم و مستقیماً وارد عمل می‌شویم./تجارت فردا

لینک کانال👇👇
♦️ @economy7
♦️ @economy7