✅عاقبت کاسپین و ثامن چیست؟. ✍️ دکتر محمد حسین ادیب

✅عاقبت کاسپین و ثامن چیست ؟
✍️ دکتر محمد حسین ادیب

تورم ماهانه در تیر ماه منفی بوده است،اما نقدینگی به ۱۲۶۴ هزار میلیارد تومان افزایش یافته که نسبت به سال قبل ۲۴ درصد رشد می دهد و این دو با هم نمی خواند، غیر ممکن است که نقدینگی ۲۴ درصد رشد داشته باشد و تورم ماهانه منفی باشد؛ مگر اینکه پذیرفته شود قسمت اعظم نقدینگی در قسمت واقعی اقتصاد جریان ندارد و در عمل از چرخه اقتصاد حذف شده است ،۹۵ درصد نقدینگی سپرده بانکی است ، سپرده در گام نخست به وام تبدیل میشود و در گام دوم، وام وصول میشود و در گام سوم از محل وام های وصولی مجددا تسهیلات پرداخت میشود ، مشکل اینجاست که وام ها وصول نمیشود تا مجددا وام داده شود و این علت منفی شدن تورم ماهانه است ،وقتی سپرده بانکی ۲۴ درصد رشد می کند قاعدتا باید وام دهی بانکها نیز ۲۴ درصد رشد کند و رشد وام دهی باید به افزایش تقاضا منجر شود ، افزایش تقاضا در این سطح نیز باید به تورم منجر شود ، وقتی این اتفاق نمی افتد نشان می دهد قسمت اعظم وام های بانکی وصول واقعی نمیشودبلکه تمدید میشود!
شرکت های بزرگ قصد بازپرداخت وام را ندارند پس اصل و فرع را تمدید می کنند، کسی که نمی خواهد وام را پرداخت کند مقدارش دیگر مهم نیست، بانک مرکزی اعلام کرد ۴۰ درصد وام های بانکی به ۲۰۰ شرکت بزرگ داده شده ، این شرکتها سالها قبل به سبب پائین بودم بهره وری باید تعطیل می شدند اما وام می گیرند و فعالیت را ادامه می دهند.
تورم منفی است چون پولی در کار نیست! بسیاری از فعالین اقتصادی کم فعال شده اند. پنجاه درصد از فعالین اقتصادی به سبب گران اداره شدن نسبت به پنجاه درصد از رقبا در همان رشته ، در حال حذف از بازارند
۸۰ درصد سپرده ها فقط به ٢ درصد جامعه تعلق دارد ،۲ درصدی ها تقاضای مصرفی محدودی دارند و نمی توانند بخش مصرفی اقتصاد را تحریک کنند،۸۰ درصد سپرده ها در بخش مصرفی ، تقاضایی ایجاد نمی کند، لذا بخش بازرگانی متکی به مصرف ، بخش خدماتی متکی به مصرف و بخش تولیدی متکی به مصرف با کمبود شدید تقاضا مواجه است ، بر این اساس تحریک اقتصاد از ناحیه کسانی که ۸۰ درصد سپرده ها را دارند ممکن نیست اما ۹۸ درصد مردم که فقط ۲۰ درصد سپرده های بانکی را دارند و تقاضای مصرفی سنگینی دارند ، پول ندارند تا مصرف کنند ؛ آنکه پول دارد تقاضای مصرفی اندکی دارد و آنکه می تواند تقاضای مصرفی ایجاد کند پول ندارد؛ این سطح از تمرکز ثروت به رکود منجر شده است ، از سوی دیگر منابع سپرده گذاران ۵۰ درصد به شرکتهای بزرگ وام داده شده که به سبب غلط بهره وری قادر به بازپرداخت تسهیلات نیستند و ۲۰ درصد آن صرف سرمایه گذاری های در بخش مسکن شده که به فروش نمی رود تا بتوانند وام دریافتی را پرداخت کنند ، ۳۰ درصد از تسهیلات هم تسهیلات خرد و تسهیلاتی است که به بخش بازرگانی متکی به واردات داده شده که به خوبی پرداخت میشود و مشکل جدی ندارد لذا بانکها فقط از ناحیه ۳۰ درصد از سپرده ها اداره میشود ، لذا ۷۰ درصد از اقتصاد به شدت تحت فشار نرخ بهره است و در حال له شدن نهایی است
این اقتصاد گلدکوئیستی است. در گلدکوئیست سود یک نفر از محل زیان دیگری پرداخت میشود، سودی که اکنون بانکها به سپرده پرداخت می کنند از محل زیان وام گیرنده ، زیان سپرده گذار و زیان سهامدار بانکها پرداخت میشود این اقتصاد بازار نیست
من دولت را دعوت می کنم به باز اندیشی در حوزه ی فضای حاکم بر کسب و کار ، ادامه فضای حاکم بر کسب و کار طی دو سال آینده به سقوط بخش بازرگانی ، خدماتی و تولیدی منجر میشود، فضا به سوی بد تر شدن حرکت می کند، اقتصاد نباید با لنز ” سود سپرده نجومی” به همه چیز نگاه کند ، با این سود سپرده فضا برای مانور فعالین اقتصادی روزانه در حال محدود شدن خواهد بود.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy