✅توسعه در ایران: زمینی‌ که می‌رفت گاوداری شود.. (نقدی بر متن و نقد آپارتمان گاودانی). ✍علی ملازمی

✅توسعه در ایران: زمینی‌ که می‌رفت گاوداری شود.
(نقدی بر متن و نقد آپارتمان گاودانی)
✍علی ملازمی

@esfahaneconomy

🔹چند وقت پیش متنی با نام «آپارتمان گاودانی» نوشته دکتر عبدالحسین ساسان در کانال تلگرام مجمع فعالان اقتصادی منتشر شد که در آن به نقد توسعه در ایران پرداخته بود. بعد از آن «نقدی بر آپارتمان گاودانی» توسط آقای عباس توکلی در همان کانال برای این موضوع ایجاد شد. که به نظر اینجانب نتوانسته کامل به بررسی موضوع بپردازد و جنبه هایی از بحث را دربر نمی گیرد. این متن تلاش دارد نگاهی جامع تر به هر دو متن و فرایند توسعه در ایران داشته باشد.

🔹قیاس داستان گاو شیرده آقای دکتر ساسان در 50 سال پیش با ناصنعت خودروسازی فعلی ایران و توسعه در ایران قیاس مع‌الفارق است باید داستان را بدین گونه تعریف کرد تا معنی دهد.

🔹کمتر از پنجاه سال پیش خانواده‌ای زمین‌داری که می‌خواست ازنظر گوشت و لبنیات خودکفا باشد یک گوساله خریده و به مزرعه خود می‌برد. آن‌ها می‌خواستند با این کار به مقابله با گاوداری‌های بزرگی که شیر را به بهای گران‌تری به همه می فروختند، بپردازند و هم اینکه رفاه خانواده خود را بیشتر کنند. آن‌ها شروع به بزرگ کردن گوساله کردند و از طرفی مصرف روزانه خود را نیز تغییر دادند و از لبنیات بیشتری استفاده نمودند.

🔹گوساله به گاو تبدیل شد و کم‌کم شیرش زیاد شد تا به 50 لیتر رسید. با شیری که گاو می‌داد خانواده می‌توانستند هم خودشان از آن استفاده کند و هم بخشی از آن را به همسایه‌هایی که گاو ندارند بفروشند. مدتی بعد از آن برای افزایش تعداد گاوها و ایجاد بنیاد گاوداری مترقی سفارش می‌شود یک گاو نر هم خریداری کنند و به مزرعه بیاورند. مزرعه کم‌کم درحال‌ توسعه است و بخشی از آن دارد به گاوداری تبدیل می‌شود و گاو ماده آبستن گوساله‌ای دیگر است.

🔹دعوایی داخلی در خانواده رخ می‌دهد و هنوز این دعوا تمام نشده یکی از همسایه‌ها با ابزار آلات خود به داخل زمین خانواده یورش می‌برد. با هزار زحمت و مصیبت و هزینه بعد از 8 سال خانواده از این دو دعوا رهایی پیدا می‌کند ولی چه فایده که گوساله تلف‌شده و خانواده دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند گاوداری خود را سرپا کند. چراکه همه همسایه‌ها هم‌اکنون گاوداری‌های نسل چندم خودشان را هم راه انداختند و بازار را قبضه کردند. هزینه گزاف تغذیه گاوها، بی‌مشتری بودن مقدار بیشتری شیر و آلودگی شدید محیط‌زیست، خانواده را به‌شدت دچار بحران می‌کند، این خانواده نه توان نگه‌داری گاوها را دارد نه جرات کشتنشان را.

🔹داستان صنعت خودروسازی و توسعه در ایران همانند این مثال است نه مثال گاودانی در ادامه البته با گفته‌های دکتر ساسان موافقم که اقتصاد ما قرن‌هاست روزهای خوبی را سپری نمی‌کند. ولی نه به دلایلی که ایشان بیان می‌کنند بلکه به نظرم ما نظام برنامه‌ریزی اصلاً نداریم چراکه مفهوم نظام برای ما امری اجنبی و نامفهوم است، ما ایرانی‌ها دربند ساختارهای بسیار بسیار سنتی و قدیمی، ناخودآگاه جمعی خویش هستیم. هم در زندگی شخصی هم در مملکت‌داری.

🔹حال برای توسعه در ایران چه باید کرد؟ گاوها را کشت و دوباره به کشاورزی بازگشت، این سؤالی اشتباه است! سؤال درست می‌تواند این باشد، با از بین رفتن نفت و گاز و نداشتن این منبع چگونه می‌توان جامعه ایران را از سیاه‌چاله ساختاری اجتماعی که در آن گیر افتاده خارج کرد و در ادامه برنامه توسعه‌ای برای آن در نظر گرفت.

🔹در نقد آقای توکلی می‌توانم بگویم توسعه و جابه‌جایی منابع یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. چراکه روزگاری نه‌چندان دور همین منابع و سرمایه به شکل پس‌انداز بوده‌اند و هرکجا می‌شد سرمایه‌گذاری‌شان کرد؛ و حال نیز برای ادامه دادن و نگه داری این صنایع منابع و نیروی کار و سرمایه ای در حال مصرف است که می توان در صنعت دیگری استفاده نمود. در ضمن اتخاذ روش توسعه همگون و ناهمگون نیازمند بررسی کامل است.

https://telegram.me/esfahaneconomy