?مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست! ?پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد تماس : حامد پاک طینت @Hamedpaktinat
✅ از آقازادگی فرهنگی تا آقازادگی اقتصادی. ✍️محمدرضا فرحی. 📌تلخیص: مجمع فعالان اقتصادی
✅ از آقازادگی فرهنگی تا آقازادگی اقتصادی
✍️محمدرضا فرحی
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
داستان جنگ و گریز دائمی فضای مجازی با حواشی زندگی آقازادهها پایانی ندارد.این حساسیت دو دلیل عمده دارد: اول آنکه مهمترین اصل اخلاقی آن است که هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند. برای افکار عمومی سخت است که از یکسو زندگی متفاوت فرزندان یک مسوول را ببیند و از طرفی از همان مسوول مکرراً سخنرانی، در مورد یک سبک خاص زندگی را پذیرا باشد. دلیل دوم به ماهیت متفاوت فضای مجازی برمیگردد. اخبار و اطلاعات در شبکههای اجتماعی با سرعتی خارقالعاده گردش پیدا میکند و ظرف چند ساعت چند ده میلیون مخاطب را با خود درگیر میکند و اگر از آن اطلاعاتی درز کند دیگر نمیتوان مانع انتشار آن شد.
چه شد که اینگونه شد؟ چرا بعد از چند دهه تلاش و صرف منابع مالی فراوان، هر روز شاهد گسست نسلی بیشتر بین تصمیمگیران کشور و فرزندان آنها هستیم؟
اغراق نیست اگر بگوییم نسبت به چند دهه قبل، انقلابی در همگراییِ جهانی سبکهای زندگی پدید آمده ،ابزارهای جدید اطلاعرسانی مانند اینترنت، تلفنهای هوشمند و...به شدت دسترسپذیر کرده است.لذا برخلاف قدیم، اکثریت فرزندان لزوماً دنبالهرو عقیده، حرفه یا سبک زندگی نسل قبلی خود نیستند. قاعدتاً مسوولان نیز نمیتوانند فرزندان خود را از این روند مستثنی کرده و در محیطی آکواریومی تربیت کنند.
بسیاری از مسوولان فعلی نظام، سابقه مبارزه یا حداقل زندگی در رژیم گذشته را دارند. در نتیجه، برای رسیدن به جایگاه فعلی تلاش بسیار کرده و برای آن هزینه دادهاند. این در حالی است که فرزندان آنها بعد از انقلاب و حین مسوولیت پدر در فضایی بدون سختی بزرگ شدهاند. در نتیجه، لازم ندیدهاند خود را درگیر مسائل فلسفی و شناختی کرده و به یک اعتقاد راسخ رهنمون شوند.برعکس، ترجیح دادهاند از مواهب حضور پدر در حاکمیت بهرهمند شده و تمرکز خود را بر فعالیتهای اقتصادی، البته عموماً از جنس فعالیتهای واسطهای و دلالی و نه تولید و خلق ارزش واقعی، قرار دهند. بخش مهمی از تفاوت سبک زندگی آنان نیز از همین نکته برمیخیزد. توانگری مالی بالا، داشتن سمتهای مشاورهای و داشتن امکانات فراوان عطش به رخ کشیدن و نمایش عمومی را در صاحب آن تقویت کرده و حواشی از این دست که این روزها میبینیم میآفریند.
فرض کنید در خانوادهای هستید که پدر خانواده هر روز در وزارتخانه یا سازمان تحت امرش، سبک خاصی از تفکر را پیاده میکند. اما شما به عنوان فرزند وی به پدر دسترسی آزادانهتری دارید و وقتی با او به بحث مینشینید، میبینید که ایشان لزوماً به سختگیریهایی که میکند اعتقاد صددرصدی ندارد؛ بلکه از سر سیاستورزی و برای حفظ و تقویت حضور خود در دایره تصمیمگیران لازم میبیند که منطبق با استانداردهای نانوشته و حتی کمی فراتر از آن عمل کند. دیدن این دوگانگی، قطعاً در فرزندان آثار روحی و روانی بدی به جای میگذارد و باعث رویگردانی آنها از سبک زندگی ایدهآل حاکمیت شده و حتی برخی از آنان را به ورطه افراط و انکار و طردشدگی میکشاند.
بر کسی پوشیده نیست که داشتن نوعی از ارتباط با مسوولان،میتواند راهگشا و حلال مشکلات باشد. گاه از این ارتباطات استفادههای به مراتب کمضررتری شده و مثلاً برای انجام سریعتر یک کار قانونی یا رفع گرههای فراوان و غیرضروری ساختار اداری در فرآیند کسبوکار استفاده میشود. مشکل اصلی اما در موارد متعددی است که چنین ارتباطاتی منتهی به دریافت امضاهای طلایی، مجوزهای انحصاری یا شبهانحصاری، جلوگیری از فعالیت رقبا، دریافت تسهیلات با مبنای کارشناسی مبهم و امثال این موارد میشود.
شرایط «آقازادهپرور» که در آن مدیران میانی بر مبنای میزان همکاری خود با چنین افرادی ارزش پیدا میکنند، خود به تشدید بیش از پیش پدیده آقازادهمحوری و ایجاد یک چرخه مخرب منتهی میشود.
در فقدان پیمایشهای رسمی و علمی در زمینه فرهنگ آقازادگی، به سختی میتوان بسامد وقوع این معضل و عمق نفوذ آن را تخمین زد و ناچار باید به شواهد وجود و مستندات جسته و گریخته استناد کرد. بر مبنای همین شواهد، میتوان برداشت کرد که روزبهروز فساد و رانت ناشی از آقازادگی در اقتصاد ایران گستردهتر و از آن بدتر، پیچیدهتر میشود. وجود شبکههای اجتماعی و فضای مجازی پویا و کنشگر، ممکن است از جهت نمایش سبک متفاوت زندگی فرزندان مسوولان با پدرانشان، چیزی که میتوان آن را آقازادگی فرهنگی و اجتماعی نامید، مطلوبِ تصمیمگیران نباشد؛ اما حداقل مزیت آن بالا بردن هزینه آقازادگیِ اقتصادی و سیاسی است. از این منظر، چنین فشاری مطلوب و جایگزین خلأ رسانههای مستقل