✅ راهکار چیست؟ «کنترل» نقدینگی یا «هدایت» آن. ✍ مبین

✅ راهکار چیست؟ "کنترل" نقدینگی یا "هدایت" آن
✍ مبین
@esfahaneconomy

🔻 پس‌ازاینکه در سیاست‌گذاری پولی در کشورهای غربی و بخصوص آمریکا به تجربه فهمیده شد که کنترل حجم پول از طریق کنترل مستقیم پایه پولی (مقدار و نسبت ذخایر) ممکن نیست، از طریق اجماعی پیرامون قاعده تیلور مهم‌ترین ابزار سیاستی به تعیین نرخ بهره از طریق بازار باز تبدیل‌شده است. با این استدلال که نرخ بهره کمتر، وام‌دهی بیشتر و درنتیجه حجم پول بالاتر را نتیجه می‌دهد و برعکس.
🔻 علاوه بر این، از منظر تنظیم گری رفتار بانک‌ها، از اواخر قرن بیستم استاندارهایی در جهت کنترل و مدیریت ریسک بانک‌ها در قالب اصول و ضوابط کمیته بال تعریف شد که ناظر بر اندازه و کیفیت سرمایه ایست که بانک‌ها باید بدان پایبند باشند. لذا کیفیت و کفایت سرمایه بانک‌ها می‌تواند به‌مثابه محدودکننده بر اندازه خلق اعتبار بانک‌ها عمل کند.
🔻 متفاوت با روش سنتی کنترل ذخایر، دو محور فوق به‌عنوان تنها مسیرهای اعمال سیاست پولی و تنظیم گری بانکداری شناخته می‌شود.
🔻 برخلاف این تصور رایج محدود کردن سیاست پولی به محورهای فوق رویکردی مؤثر و توسعهای در استفاده از ظرفیت خلق اعتبار که به بانک‌ها واگذارشده است نیست.
🔻 دوران طلایی بانکداری، زمانی که خلق منعطف پول بانک‌ها، در مسیر کارآفرینی و نوآوری هدایت می‌شد، زمانی است (تا قبل از دهۀ هشتاد میلادی) که هیچ‌یک از ابزارهای پیش‌گفته فعال نبودهاند. از اواخر قرن بیستم بدین سو عملاً نقش بانک‌ها در سرمایه‌گذاری واقعی کمرنگ شده و بخش زیادی از سرمایه‌گذاری‌های واقعی در شرکت‌ها از منابع مالی داخلی (از محل اندوخته‌های قبلی) تأمین‌شده می‌شود. در این دوره، "خلق پول" که فراهم‌کنندۀ تأمین مالی خارجی است، بیشتر به توسعه و دمیدن در اقتصاد حباب و سفته‌بازی در بازارهای مالی و خلق اوراق جدید کمک کرده است. بنابراین پایین نگه‌داشتن نرخ بهره (که شرط لازم برای شکوفایی اقتصادی است) در این چارچوب نمی‌تواند لزوماً به تحریک و گسترش سرمایه‌گذاری‌های واقعی کمک کند و می‌تواند به تحریک حباب اعتباری منجر شود. حباب اعتباری که بحران مالی فقط در اثر ترکیدگی قسمتی از آن رخ داد، هنوز تخلیه نشده و پیوسته سایه آن بر اقتصادهای غربی قرار دارد. بنابراین درست-کارکردی بانک‌ها ریشه در علل دیگری دارد که باید به آن‌ها توجه کرد.
🔻 در کشورهای آسیای شرقی (کره، ژاپن، و چین) سیاست‌های که مربوط به حوزه پولی به شکل منحصربه‌فردی فراتر از به‌کارگیری ابزارهای مذکور به اجرا گذاشته شد. در این کشورها ابتدا طرح‌های اولویت‌دار اقتصادی-توسعهای تعریف شد، مجریان آن‌ها شناخته شد، و سپس انواع ابزارها ازجمله ملی کردن بانک‌ها، تعیین و کاهش نرخ بهره، و تعریف محل اصابتِ اعتبار همراه بااقتداری مرکزی و روش‌های قابل مدیریت به اجرا درآمد که در اثر آن قدرت خلق پول در بانک‌ها به شکلی هدفمند "هدایت" شد.
🔺 نتیجه اینکه، بیش از اینکه کنترل اندازه عددی نقدینگی مسئله باشد "هدایت" آن مسئله است. بخصوص با التفات به اینکه در نظام مبتنی بر خلق پول "نرخ بهره" پدیده‌ای پولی است؛ پس‌انداز مؤخر بر وام‌دهی یا خلق سپرده جدید است؛ "سرکوب مالی" با توجه به پسینی بودن پس‌انداز تا حد زیادی بلا وجه است؛ و اینکه "قدرت یا حق خلق" پول مبتنی بر یک رابطه اجتماعی با اذن دولت است تا یک پدیده بازاری (خلق پول هزینه نهایی تولید ندارد). برای طراحی راه‌حل جایگزین قبل از آنکه استفاده از ابزارهایی مانند تعیین نرخ بهره و کمیت/کیفیت سرمایه بانک‌ها هدف باشد، لازم است راهبردی در ساخت ترتیبات جدیدی اتخاذ شود که درنهایت رفتار بانک‌ها را به این ویژگی‌ها نزدیک کند: (1) خلق پول را به‌سوی طرح‌های اولویت‌دار توسعه‌ای هدایت کند؛ (2) منافع ناشی از خلق پول را محدود کند؛ (3) نقش بانک‌ها را به‌واسطه ای برای وجوه تقلیل دهد. در صورت اجرای چنین طرحی، نه نگرانی بابت کنترل نقدینگی وجود خواهد داشت و نه بابت نابرابریِ ناشی از منفعت خلق پول و نه بابت کارکرد نظام بانکی در شکوفایی اقتصادی.
🔺 همچنین، توسعه بازار مالی نمی‌تواند جانشین توان و ظرفیت نظام منعطف خلق پول شود. در آینده به دلایل متنوع این مدعا بیشتر خواهیم پرداخت.


به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید 👇👇👇👇👇

https://telegram.me/esfahaneconomy