‍ ✅چه کسانی مجتمع فولاد مبارکه را ساختند؟ (قسمت ششم). ◀️دکتر سروش کامیاب / شرق

‍ ✅چه کسانی مجتمع فولاد مبارکه را ساختند ؟(قسمت ششم)
◀️دکتر سروش کامیاب / شرق
@esfahaneconom y

زمانی که دکتر امین در شرکت ملی صنایع فولاد ایران بود، دکتر اردبیلی مدیرعامل ایویتک شد. بعد آقای نجم‌آبادی آمد و از شرکت ملی صنایع فولاد ایران رفت و دکتر اردبیلی مدیرعامل این شرکت قبل از انقلاب شد و از ایویتک خارج شد. البته ما هم مایل به این کار بودیم چون به کار سیستم آشنا بود. تا زمان انقلاب که ایشان و دکتر امین رفتند؛ اولین بحث در سطح کشور شروع شد؛ اینکه فولاد بندرعباس محلی از اعراب ندارد چون کار شاه است. گفتم کار بدی که نکرده، کارخانه فولاد آورد. حالا چرا مخالفت می‌کنید؟ گروهی در داخل شرکت ملی صنایع فولاد ایران (که هنوز شرکت ملی فولاد ایران ایجاد نشده بود) کار را ادامه می‌دادند تا مهندس جعفری آمد. من هم جزء تیم ایشان بودم. آقایی به نام مهندس طالقانی بود و دکتر احمدزاده با ایشان آشنا بود. در نهایت آقایان به این نتیجه رسیدند که فولاد بندرعباس باید حتما منتقل شود اما من مخالف این کار بودم. با بودن کارخانه فولاد مشکلی نبود اما می‌خواستند در بندرعباس نباشد. چون می‌گفتند برای شیرین‌کردن آب هزینه گزافی باید صرف شود. اما من می‌گفتم باید تجهیزات را وارد و از بندر به جایی که شما می‌خواهید حمل کنیم که هزینه زیادی دارد. دیگر اینکه نیمی از سنگ آهن را باید وارد کنیم چون نمی‌توانیم سنگ آهن را به بندرعباس بیاوریم و از آنجا به اصفهان حمل کنیم. بعد هم این کار براساس یک فلسفه و نقشه ایجاد شد اما به هر حال قرار شد کارخانه به اصفهان منتقل شود. دلیل انتخاب اصفهان هم این بود که در داخل شرکت ملی صنایع فولاد ایران قرار بود مجتمعی به نام فولاد اصفهان تشکیل شود که نورد سرد داشته باشد و آنها هم کارشان را شروع و تحقیق کرده بودند؛ البته از فولاد مبارکه کوچک‌تر بود که گفتند این کار محلی از اعراب ندارد و کار باید متوقف شود. البته من در این میان بازنده بودم چون قرار شد از گل‌گهر سنگ آهن بیاوریم. خوشبختانه چادرملو بعدها به صحنه آمد و منابع تأمین شد. اما بحث دیگر این بود که باید تمام قراردادها با Italian p&t بازنگری شود. چون مشخص نیست این قراردادها را چه کسی و چطور امضا کرده و این قراردادها باید به اصفهان منتقل شود و درنهایت کار به شورای انقلاب کشیده شد. تقریبا یک سال بعد مجددا کار با Italian p&t شروع شد و قراردادهای بندرعباس و فولاد مبارکه بسته و در شورای انقلاب تأیید شد که با یک‌سری تغییرات کار در فولاد مبارکه دنبال شود. در این مدت پرسنل فولاد اصفهان کار را هدایت می‌کردند و آقای حسن‌علی شیبانی هم مجری طرح شد. شخصیت جالبی هم داشت و زمانی که کار گره می‌خورد، با گفتن یک لطیفه کار را پیش می‌برد. خاطرم هست یک روز گفتند مدیر جدید، آقای حسن‌علی شیبانی، قرار بود بیاید و همه هم از قبل جبهه گرفته بودند. ایشان که آمد، متوجه شرایط شد و یک نفر از ایشان پرسید شما با آقای شیبانی ذوب‌آهن چه نسبتی دارید؟ ایشان گفت من حسن‌علی شیبانی‌کاشی هستم که از بام تا دستشویی مصرف دارد. (با خنده) این کار ایشان واقعا یک هنر بود که با یک جمله جو جلسه را تغییر می‌داد. یک ‌بار با مدیریت کشتی‌رانی آریا (بعدها جمهوری اسلامی) برای بازدید از تجهیزات فولاد مبارکه رفتیم و آقای شیبانی آمدند و به حرف‌های ما گوش کردند. من نمی‌توانستم خودم را قانع کنم حرف‌هایی که می‌خواهم را نزنم

ادامه دارد ......
http://telegram.me/esfahaneconomy