✅ سهم من از تخلف!. ✍️ پدرام سلطانی.. آیا شما هم به رواج روزافزون تخلفات رانندگی توجه کرده اید؟

✅ سهم من از تخلف !
✍️ پدرام سلطانی

آیا شما هم به رواج روزافزون تخلفات رانندگی توجه کرده اید؟ برای موتورسواران حرکت در خلاف جهت، عبور از چراغ قرمز، عبور از پیاده رو و انواع تخلفات دیگر تقریبا ٌعادی شده است. اتوموبیلها خیلی بیشتر از گذشته در مسیر خلاف در خیابانهای یک طرفه تردد می کنند و یا در بزرگراه یا یک خیابان شلوغ دنده عقب می روند. توقف در محل ممنوع یا پارک دوبله به یک رفتار عادی تبدیل شده است.
مدتیست که این موضوع فکر مرا به خود مشغول کرده است. در طی این مدت، هنگامی که موتور یا ماشینی در خلاف جهت مجاز حرکت می کرد و از کنارم می گذشت، نگاهی به چهره راننده می انداختم. برایم جالب بود که چهره اش را بسیار خونسرد و حق به جانب می یافتم، در حالیکه چند سال پیش افرادی که به این تخلفات دست می زدند چهره ای مضطرب داشتند و کمی تا قسمتی شرمساری یا عذرخواهی را می شد در حرکاتشان یافت. یافته دیگرم از این کنجکاوی این بود که تعداد رانندگان خانم در میان ماشینهای متخلف بسیار زیاد شده است و این در حالیست که در گذشته کمتر به راننده متخلف خانم برخورد می کردم.
در جستجوی دلائل این پدیده به این باور رسیدم که همه ما به دنبال سهم خود از تخلف هستیم. تخلف برای شهروندان به یک حق تبدیل شده است.
داستان سهم ما ازتخلف از اینجا شروع می شود:
♦️در طی یک دهه گذشته مرتباٌ شنیده ایم که یک فساد اقتصادی در یک بانک، یک سازمان و یک نهاد کشف می شود. ارقام این تخلفات اقتصادی مرتباٌ بزرگ و بزرگتر شده اند و تعداد مسئولینی که در این تخلفات درگیر بوده اند بیشتر و بیشتر.
♦️در روزنامه ها و اخبار مرتباٌ از تخلفات این مسئول و آن سازمان از مقررات و قوانین پرده برداشته می شود. در بسیاری از موارد نهایتاٌ نتیجه و نوع برخورد با این تخلفات اعلان نمی شود. در نتیجه باور عمومی به این سمت متمایل می شود که شاید متخلفین با عقوبتی مواجه نشده اند.
♦️به ادارات و دستگاهها مراجعه می کنیم، کارمان انجام نمی شود. سپس کسی دم در اداره و یا حتی از طریق تلفن تماس می گیرد و هزینه انجام کار را اعلام می کند. او این کار را با خونسردی انجام می دهد. فساد اداری هم دیگر امر پنهانی نیست، بخشی از زندگی روزمره ماست.
♦️سئوالهای کنکور فروخته می شود، سئوالهای امتحان نهایی دوره متوسطه لو می رود، حتی سئوالهای آزمون دکترای تخصصی پزشکی معامله می شود. پایان نامه تحصیلی با پول خریداری می شود. "پژوهشگر" مقاله ای منتشر می کند و بعد معلوم می شود که مطالب داخلش از مجلات خارجی سرقت ادبی شده است. نظام آموزشی هم با تخلف همنشین شده است.

کار بجایی می رسد که یک شهروند عادی ناخودآگاه به این باور می رسد که هرکسی باید سهمی از تخلف داشته باشد. تخلف مانند یارانه نقدی حق همه است. تخلف یارانه ایست که هرکس از قانون کشور و اخلاق جامعه برمی دارد. و چون یک شهروند عادی فرصتهای ویژه ای برای احقاق این حق ندارد جواب ناخودآگاه مطالبه گر خود را با انواع دیگری از تخلف می دهد. تخلف از قوانین و مقررات رانندگی جایگزین خوبی است چون هم ساده است، هم آشکار و هم روزانه و تکرارپذیر. راننده متخلف به همه نشان می دهد که سهمش را برداشته است. او اگر سالها از حقش دور مانده است در عوض هر روز چند دقیقه زودتر به مقصدش می رسد. اگر بارها به اعتراضش جواب نداده اند، در مقابل با خونسردی و بی تفاوتی از کنار اعتراض دیگران به تخلفش می گذرد و تلافی می کند.
مسیری که تا اینجا در سیر افول اخلاقی- اجتماعی خود طی کرده ایم برگرداندنش بسیار سخت است. باید سهم خود را از تخلف وابگذاریم، سهم خود را از یارانه مطالبه نکنیم، سهم خود را از نفت برای آیندگان پس انداز کنیم تا تازه رشد بدهی های خود را به جامعه و به نسلهای آینده متوقف کنیم. ما سخت به خود، به ایران و به آینده بدهکار شده ایم زیرا در اقتصاد، فقر را تقسیم کرده ایم و در اخلاق تخلف را.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
Telegram.me/esfahaneconomy