?مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست! ?پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد تماس : حامد پاک طینت @Hamedpaktinat
✅ مردم و اعتماد!. ✍️دکتر محمد فاضلی. 📌تلخیص: مجمع فعالان اقتصادی
✅ مردم و اعتماد !
✍️دکتر محمد فاضلی
📌تلخیص : مجمع فعالان اقتصادی
اقتصاد ایران دهههاست گرفتار مشکلاتی است که سالبهسال بزرگتر و عمیقتر شده، بهگونهای که اصلاح آن پیچیدهتر و دشوارتر شده است. ما با چهار کنشگر مواجه هستیم. سیاستمداران، سیاستگذاران ، متخصصان و مردم . منطق کنش هر کدام از این گروهها متفاوت است و بیشترین احتمال آن است که اینها در تعادل غیربهینهای که به نفع هر کدام از گروههاست اما در درازمدت کشور را به تباهی میکشد قرار بگیرند. هر کدام سهمی در این تعادل غیربهینه دارند، اما من سهم مردم را بسیار کم میبینم به نحوی که قابل مقایسه با سهم سه گروه دیگر نیست.
دارایی اصلی سیاستمداران تفکراتشان و شبکهای از افراد است.اگر سیاستمداری تفکر و شبکه ارتباطاتش در دهه 1360 شکل گرفته، بخت آنکه تغییر کند بسیار اندک است و با همان تفکرات و آدمها پیش میرود.روسای جمهور در ایران نمونه بارز چنین وضعیتی هستند. همه روسای جمهور حلقهای از آدمهای قابل اعتماد داشتهاند که تقریباً تمام عمر سیاسیشان را با آنها سر کردهاند.
سیاستگذاران و تصمیمسازان، آدمهای دستگاههای اجرایی هستند که قرار است فکر کنند و تصمیم بسازند. آدمهای فکور و شجاع هنوز در بین این افراد هستند، اما به دلیل ساختار بسته دستگاه اداری نیز اخته و ابتر شده است.شجاعت سیستماتیک از دستگاه اداری تصمیمسازی گرفته شده است. مدیران وقتی چند دهه در دستگاه اداری رسوب کنند، عین همان سیاستمداران، تفکرات و اطرافیان خود را نیز در همین چند دهه در نظام اداری بهکار میگیرند.یکی میگفت دستگاههای اداری و تصمیمسازان، پیشاپیش حدس میزنند و قرائت میکنند که سیاستمدار از چه چیزی خوشش نمیآید و احتمالاً کدام پیشنهادهای اصلاحی را حذف میکند و خودشان از گنجاندن آنها در پیشنهادها خودداری میکنند! این یعنی برنامه و پیشنهادی به دست سیاستمدار میرسد که سیاستمدار را حتی دچار تنش وجدان هم نمیکند!
دسته سوم، سیاستپژوهانی هستند که به دلیل عشق به وطن یا هر انگیزه دیگری برای توسعه و اصلاح، میخواهند اصلاحاتی در دستور کار قرار گیرد. اینها اغلب در دانشگاهها و فعالان بخش خصوصی قرار دارند. فعالان محیط زیست نمودی از بخش مدنی هستند که مایلاند سیاست محیط زیستی بهتر شود و فعالان اقتصادی به خاطر کسبوکار خودشان و علاقه به داشتن مملکتی آبادتر، دنبال اصلاحات هستند.اما آنها هم مشکلاتی دارند. کار اصلاحی کردن هزینه دارد و در شرایطی که هزینه بالاست، تعداد اینگونه کنشگران به شدت کاهش مییابد. اینگونه اصلاحگری نیازمند دانش، وقت گذاشتن برای طراحی برنامهها، کار جمعی، تشکلیابی، برای پیش بردن اصلاحات است . آنها اغلب حرفهای تلخ میزنند و از دسته اول کسی آنها را دوست ندارد و دسته دوم نیز فقط بعد از پایان جلسات یا همان در جلسه میگویند شما حرفهای خوبی میزنید اما این مملکت جای این حرفها نیست.
دسته چهارم مردم هستند که یکدست و یکسان نیستند.تصور کنید که قرار باشد اصلاحات در بخش درمان صورت گیرد و برای مثال نظام ارجاع، پزشک خانواده تصمیم گیری شود. اینها اصلاحاتی است که هزینه دارد هم برای مردم و هم برای کارکنان نظام سلامت و از جمله بیشترین نفعبرندگان از وضع موجود.نقش اصلی بر عهده سیاستمداران است که از روشهای پوپولیستی پولپاشی در نظام سلامت دست بردارند، و بر دوش سیاستگذاران و تصمیمسازان است که باید عیوب پولپاشی و نظم موجود را آشکار کنند، و همچنین سیاستپژوهان که باید شجاعت و قدرت سازمانی تشریح ابعاد وضع موجود و کاراییهای نظم جدید را تشریح کرده و حول آن بسیج اجتماعی بنا کنند، و دست آخر مردم هستند که باید در تعامل با هر سه گروه متقاعد شوند و البته کمترین نقش را دارند
آنچه مردم انتظار شنیدن آن را از دولت و حاکمیت دارند از استیصال ناشی میشود.استیصال هم برآمده از بیاعتمادی است. مردم میگویند این سیستم حکمرانی که قادر نیست قواعد زندگی اقتصادی درست را محقق سازد تا اصلاً تورم دورقمی و شوک اقتصادی ایجاد نشود، اقلاً از این ابزارهای قدرتشان برای کنترل استفاده کنند.مردم از زیستن قاعدهمند و پیشبینیپذیر ناامید شدهاند، و از خشونت (خواه اقتصادی باشد نظیر سرکوب قیمت یا فیزیکی باشد نظیر اعدام محتکر یا گرانفروش) استقبال میکنند. اینها صورتهای خشونت هستند و خشونت وقتی بروز میکند که سازوکارهای عادی زندگی نظیر گفتوگو یا مبادله مسالمتآمیز نظیر آنچه در اقتصاد سالم بروز میکند به بنبست رسیده باشد.
اندیشه بلندمدت داشتن، فقط محصول دانستن نیست بلکه محصول اعتماد هم هست.من بارها آدمهایی را دیدهام حتی از بین متخصصان که میگ