کودکی میگفت:.. من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند!

کودکی میگفت:.. من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند!

کودکی میگفت:

یک روز معلم به هر کدام از دانش آموزان کلاس، یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت: یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید، هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد، برنده است.

مسابقه شروع و بعد از یک دقیقه، من و چهار نفر دیگر با بادکنک سالم، برنده شدیم.

سپس معلم رو به دانش آموزان کرد و گفت:

من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند !

زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند، چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند، برنده باشد، که اینچنین هم شد.

ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم، و قرار نیست ما برنده باشیم، و دیگران بازنده!

قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم!

میتوانیم با هم بخوریم، با هم رانندگی کنیم، با هم شاد باشیم و با هم...

چرا بادکنک دیگری را بترکانیم...؟!

مجمع فعالان اقتصادی
https://t.me/joinchat/AAAAAD-0rkJfxbjPxic4xg