✅ آقای روحانی، ما نگرانیم!. ✍️پوریا عالمی

✅ آقای روحانی ، ما نگرانیم!
✍️پوریا عالمی

شما توی مجلس گفتید مردم نگران تحریم نیستند و نگران دعوای ما(دولت و نماینده ها)هستند. در نتیجه من هم لازم دیدم شما را با نوشتن یک نامه از نگرانی در بیاورم.

واقعاً آدم گاهی دوست دارد حرف های سطحی بزند. مثل اینکه کاش مسئولان ما هم کرایه خانه داشتند و الان سر سالشان بود و باید ۵۰ میلیون تومان می گذاشتند روی پول پیش یا یک میلیون به کرایه ماهانه اضافه می کردند. ... بعد می دیدند که پسرشان می خواهد برود دانشگاه و پول کلاس کنکور می دادند. بعد به دخترشان می گفتند چشمم کف پات لطفا تو درس نخوان و زودتر ازدواج کن که هزینه ها کم شود و بعد می ماندند توی جهیزیه. یخچال چهار میلیون تومان و تلویزیون دو میلیون تومان و...

نه واقعاً آقای رئیس جمهور ما نگران تحریم نیستیم. نگران دعوای شماییم خود من روی مشت اول ۵۰ تومان شرط بسته ام. آقای ظریف هم حق دارد می گوید هر کشوری یک طوری است، ما این طوری انتخاب کردیم که با هیچ کشوری رابطه نداشته باشیم. وقتی میگویید ما، یعنی شما.وقتی میگویید شما، یعنی ما.

نه اینکه فکر کنید ما از رای دادن به شما پشیمان شدیم یا خسته هستیم ها، نه. ما به آقای قالیباف و رئیسی هم رای می دادیم همین آش بود و همین کاسه, مگر به احمدی نژاد رای ندادیم، تاثیری در حال اقتصاد و سیاست داشت؟ ما ۱۶ بار دیگر هم شما کاندیدا بشوید به شما رای می دهیم وقتی می گویم شما، یعنی همه شما، چون ما نمی توانیم کاندیدا بشويم.

ما نهایتا خانه نشین می شویم و توی اینترنت کمی غر می زنیم و کمی لایک می کنیم....

اخ اگه من زورم زیاد بود آقای روحانی با مشت می زدم تو سر تورم و دلار تا همه چیز ارزن بشود.. بعد با مشت می زدم تو چشم دروغ با مشت می زدم تو دل رانت... آخ اگه زورم زیاد بود... می زدم زیر میز آقای روحانی... میز را به هم می ریختم. اگه زورم زیاد بود... آخ ... شاخ غول را نمی شکستم، گردشگری و توریسم غولی راه می انداختم، ولی من زورم زیاد نیست آقای روحانی، من تماشاچی ام، نگران دعوای شما و مجلس. نگران دعوای دولت و شما

ولی نه آقای روحاني، من هم دارم دروغ می گویم. من نگران تحریم نیستم، نگران دعوای شما هم نیستم. نگران خودمم آقای رئیس جمهور.

یک لحظه خودت فکر کن هشت سال بدوید برای آزادی اجتماعی ،هشت سال بدوید دوران مهرورزی ،دنبال فیلتر شکن و apply خارج و دکل نفتی و پول به بادرفته بازنشستگی و چی و چی و چیزهایی که گم شد. حالا هم هشت سال بدو بدو دنبال چی؟

دنبال اینکه برگردیم به سه ضربدر هشت سال پیش، به آنچه گذشت. بله آقای روحانی، بچه های شما را نمی دانم، ولی ما بچه ها و بچه های ما همین جا داریم بدوبدو می کنیم. داریم بشین پاشو می رویم داریم دور خودمان می چرخیم. ما از دویدن خسته شده ایم آقای رئیس جمهور، از شعارهای انتخاباتی. از اینکه همه بدند یکی خوب است که بعد معلوم می شود او هم از رو خوانده دست ما که رواست آقای روحانی، شما از رو می خوانید، می دانید هم ما دستمان خالی است و هر کسی بگوید می خواهد دست شما را بگیرم دستمان را دراز می کنیم به سویش.

می دانید هم چرا، چون خسته ایم آقای روحانی، ما پیر شدیم. پیرمان در آمد. این چیزها... همه این چیزها که می گذرد و برای شما بخشنامه است، برای ما زندگی است. اینها که برای شما جوک است، برای ما خاطره است...

..آقای روحانی. شما نگران هیچی نباشید. ما هم نگران هیچی نیستیم. ما سر شدیم آقای روحانی و الان سرگرم و نگران شما و دولت و مجلس هستیم. باقیش سرگرمی است، اما راستش آقای روحانی ما زورمان زیاد نیست و حتی بلد هم نیستیم خوب نگران چیزی باشیم. پس شما نگران چیزی نباشید. فقط این را بدانید که مردم حرف زیادی ندارند و یک سؤال ثابت که حالا چی میشه؟!/شرق

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
telegram.me/esfahaneconomy