✅نقض آشکار اقتصاد دانش بنیان با سیاست‌های مالیاتی!.. ✍دکتر اسفندیار جهانگرد

✅نقض آشکار اقتصاد دانش بنیان با سیاست‌های مالیاتی!

✍دکتر اسفندیار جهانگرد

مطابق ماده ۱۰۴ قانون مالیات‌های مستقیم که مورخ ۱۳۹۱/۵/۱۶ توسط مجلس تصویب شد، مالیات بر تحقیق و توسعه سه درصد تعیین شده بود، ولی در اصلاحیه قانون مالیات‌های مستقیم که تیرماه سال ۱۳۹۴ تصویب و اجرای آن از ابتدای سال ۱۳۹۵ ضروری شد، این ماده حذف و ماده ۸۶ جایگزین آن شده است که مطابق آن حق عضو در جلسات، حق تدریس، حق پژوهش و حق تحقیق، مالیات ۱۰ درصدی خواهند داشت. با این اقدام عملا نرخ مالیات و پژوهش در ایران از سه درصد به ۱۰ درصد افزایش یافت که این موضوع به منزله‌ی افزایش هزینه انجام تحقیق، پژوهش و تدریس برای محققان و پژوهشگران به حساب می‌آید.

اخیرا رئیس سازمان امور مالیاتی بیان کرده است که موضوع اصلاح تبصره ماده ۸۶ قانون مالیات‌های مستقیم به منظور کاهش نرخ مالیات قراردادهای پژوهشی از ۱۰ درصد به پنج درصد، در هیات وزیران تصویب و برای ارسال جهت طی مراحل قانونی به مجلس شورای اسلامی مطرح شده است که از نظر ما این موضوع را می‌توان مصداق مثل معروف "به مرگ گیر تا به تب راضی شوند" دانست!

به طور کلی در افزایش نرخ‌های مربوط به فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی باید چند نکته را یادآور شوم. ابتدا موضوع سازگاری سیاستگذاری در ارکان کشور است. در این باره ارجاعی دارم به سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ که از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ شد. در بند ۲ این سیاست‌ها به پیشتازی اقتصاد دانش بنیان در کشور و منطقه اشاره شده است. سوالی که اکنون جای طرح دارد این است که آیا سیاست‌های اصلاح قانون مالیات‌های مستقیم مصوب تیرماه ۱۳۹۴ با سیاست‌های کلی نظام در خصوص اقتصاد مقاومتی در تضاد نیست؟ افزایش نرخ مالیات تحقیق و توسعه از سه درصد به ۱۰ درصد چگونه با تلاش در جهت پیشتازی در اقتصاد دانش‌بنیان توجیه می‌شود؟
در این موضوع ضروری می‌دانم مسئله را در دو سطح نظری و عملی بررسی کنم:
در سطح نظری و مطابق با ادبیات علم اقتصاد، از عوامل بسیار مهم توسعه و پیشرفت جوامع بشری اکنون انباشت دانش فناوری بوده و هست که به عواملی از جمله بازدهی فزاینده دانش، غیررقابتی بودن اندیشه و ایده‌های نو در یک فضای رقابتی بستگی دارد.
برای توضیح بیشتر لازم است تامل و تعمقی درباره ماهیت دانش شود، چرا که انواع و اقسام دانش در جامعه ما وجود دارد. یکی از انواع دانش، دانش علوم پایه است. این نوع دانش در همه جوامع رایگان در دسترس عموم قرار می‌گیرد، بنابراین انگیزه در زمینه چنین تحقیقاتی سود یا بازده مشخصی در بازار نبوده و نیست. از این رو در اکثر کشورها دولت‌ها، موسسات خیریه و افراد ثروتمند هم از این پژوهش‌ها حمایت کرده و می‌کنند و محققان هم با این حمایت‌ها و همچنین علاقه به شهرت و عشق به علم سوی این پژوهش‌ها سوق پیدا می‌کنند. به عبارتی دیگر تکلیف اقتصاد با این نوع دانش مشخص است، پیامد خارجی مثبتی دارد و باید به آن یارانه تعلق گیرد.
نوع دیگر از دانش هم وجود دارد که با انگیزه‌های شخصی برای تحقیق، توسعه و نوآوری به وجود می‌آید. محققان برجسته علم اقتصاد دنیا نشان داده‌اند مقدار خالص پیامد خارجی این نوع پژوهش‌ها نیز مثبت است، بنابراین سطح تعادلی یارانه به این نوع تحقیق و توسعه نیز باعث افزایش رفاه جامعه و کشورها می‌شود.
موضوع بسیار مهم دیگری که اینجا باید در بحث مالیات و یارانه بر تحقیق و توسعه در سطح نظری برجسته ‌شود، موضوع فرصت‌های بدیل برای افراد باهوش، با استعداد و محقق در جامعه است. در اکثر جوامع نوآوری‌های عمده و پیشرفت در دانش و بکارگیری آن غالبا حاصل کار افراد باهوش و بااستعداد است./انجمن اقتصاددانان ایران
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
https://telegram.me/esfahaneconomy