✅علم بهتر است یا ثروت؟!. ✍️ کیوان اسلامی

✅علم بهتر است یا ثروت؟ !
✍️ کیوان اسلامی

جوان 18‌ساله‌ای را در نظر بگیرید که پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه، قصد دارد درباره ورود به بازار کار یا ادامه تحصیل در دانشگاه تصمیم بگیرد. به گمان شما، نخستین پرسشی که جوان می‌بایست برایش پاسخی بیابد چیست؟ به‌رغم همه پیش‌داوری‌هایی که ممکن است در خصوص برتری علم بر ثروت داشته باشیم، تردیدی وجود ندارد که یکی از نخستین سوالاتی که فرد باید پاسخ دهد آن است که چهار سال تحصیلات عالیه چه هزینه‌ای برای او به همراه داشته و آیا با در نظر گرفتن فرصت‌های بهتر شغلی که احتمالاً پس از این چهار سال نصیب او خواهد شد، این هزینه‌ها صرفه اقتصادی خواهد داشت؟
آمار نشان میدهد کسی که در سال 90 از مدیران کشور بوده، به‌طور میانگین دستمزدی معادل9.4میلیون تومان در سال داشته، در حالی‌که یک فروشنده یا کارگر خدماتی، در همین سال، حقوقی معادل4.6میلیون تومان در سال داشته است.
در همین سال، دستمزد سالانه یک کارگر ساده، که اصولاً نیاز به تحصیلاتی بالاتر از دیپلم ندارد، 3.3میلیون تومان و یک فرد متخصص (مانند پزشک یا محقق) که احتمالاً دارای چندین سال تحصیلات عالیه است 7.1میلیون تومان بوده است. پرسش این است که آیا برای یک کارگر ساده به‌صرفه خواهد بود که هزینه‌های تکمیل تحصیلات عالی در حوزه بهداشت و درمان را به جان بخرد تا درآمدش از 3.3میلیون تومان در سال به 7.1میلیون افزایش یابد؟
هر کس که از اندک عقل معاشی بهره برده باشد بهتر از هر اقتصاددانی می‌داند که پاسخ به این پرسش ساده نیست. دلیل این امر مفهومی است که اقتصاددانان به آن عنوان «ارزش فعلی» یا «ارزش کنونی» داده‌اند؛ چهار میلیون تومان در سال جاری، حتی اگر نرخ تورم را صفر فرض کنیم با چهار میلیون تومان در سال آتی از نگاه فرد یکسان نخواهند بود. برای اثبات این مدعا کافی است فرض کنید که فرد چهار میلیون تومان از درآمد خود را در یک صندوق سپرده‌گذاری کوتاه‌مدت پس‌انداز کند. با احتساب سود سپرده ۱۰‌درصدی پس از کسر نرخ تورم، سال آینده مبلغی معادل4.4 میلیون تومان نصیب شخص می‌شود. با فرض آنکه فرد یک سال دیگر هم پول خود را در صندوق سپرده نگه دارد، این مبلغ به 4.8میلیون تومان افزایش می‌یابد. در سال سوم، موجودی صندوق پس‌انداز فرد چیزی معادل 5.3میلیون تومان خواهد بود و الخ.
فرض کنید جوان داستان ما پس از دریافت مدرک کارشناسی و در ۲۲‌سالگی از میان مشاغل اصلی عنوان‌شده مشغول به کار شود؛ یعنی تصمیم بگیرد مثلا وارد نیروهای مسلح شده، کار دفتری پیدا کند یا تکنسین شود. چنانچه تصور کنیم که وی تا ۷۰‌سالگی با همان میانگین حقوق این گروه‌های شغلی که مبلغ5.6میلیون تومان در سال است کار کند، کل درآمد وی در طول زندگی‌اش، با احتساب نرخ بهره، معادل 41 میلیون تومانِ سال ۱۳۹۳ خواهد بود.حال اگر همین مبلغ41 میلیون تومان را در سال ۱۳۹۳ در یک صندوق سپرده‌گذاری بلندمدت با نرخ سود 10 درصد قرار دهد، در سال ۱۴۴۵ مبلغی معادل کل دریافتی فرد در طول زندگی 70‌ساله‌اش در صندوق خواهد بود: یعنی پنج میلیارد و ۹۲۰ میلیون تومان.
پنج میلیارد و ۹۲۰ میلیون تومان مبلغ هنگفتی به نظر می‌رسد. حال فرض کنید که این جوان در همان سن ۱۸‌سالگی وارد بازار کار شده و در یکی از مشاغل ، مانند خرده‌فروشی، عمده‌فروشی، ساختمان، رانندگی و... مشغول به کار شود . با احتساب متوسط دستمزد4.2میلیون تومان در سال، جوان داستان ما دریافتی معادل 45.9میلیون تومانِ سال ۱۳۹۳ در طول زندگی‌اش خواهد داشت که معادل شش میلیارد و ۵۲۰ میلیون تومان در سال ۱۴۴۵ است.
این محاسبه سرانگشتی و ساده نشان می‌دهد که تنها با صرف‌نظر کردن از چهار سالِ نخستینِ بازار کار برای ادامه تحصیل (زمانی که ۱۸ تا ۲۱ سال دارد)، فرد معادل9.2درصد از کل درآمد زندگی‌اش را از دست خواهد داد، هرچند رقم مطلق دستمزدش پس از ورود به بازار کار بیش از 33 درصد افزایش می‌یابد.

چنانچه گروه‌های شغلی مدیران و متخصصان را به این محاسبه اضافه کنیم، نتیجه تغییر خواهد کرد. در این صورت، دستمزد متوسط به رقم 6.6میلیون تومان افزایش یافته و کل دستمزد دریافتی فرد را به 49.1 میلیون تومان می‌رساند که هفت درصد بالاتر از کل دستمزد در سناریوی ورود به بازار کار پس از پایان دوره متوسطه است. با این حال، این سناریوی سوم دشواری اشتغال در گروه‌های شغلی قبل را در نظر نمی‌گیرد. به ندرت جوان ۲۲‌ساله‌ای را سراغ داریم که پس از پایان دوران کارشناسی در سمت مدیر مشغول به کار شده باشد. همین‌گونه، به ندرت پزشکی را می‌شناسیم که توانسته باشد دوره طبابت را در طول چهار سال به پایان برساند.
اگر همین محاسبه سرانگشتی را برای کسانی تکرار کنیم که پس از ورود به بازار کار، کسب‌وک