روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا
استالین - ادوارد راژینسکی - آبتین گلکار - نشر ماهی …بخش اول.. استالین بی پروا شده بود
استالین - ادوارد راژینسکی - آبتین گلکار - نشر ماهی
بخش اول
لنین در روزهای آخر عمرش دنبال این بود که استالین رو اخراج کنه ولی سکته پشت سکته کاری باهاش کرد که نتونست این مهم رو انجام بده. استالین بی پروا شده بود. زبون باز کرده بود. همه چی رو داشت کنترل میکرد و آدماش همه جا بودن. از همه مهمتر بوخارین و کامنف پشتش بودن. لنین ژانویه ۱۹۲۴ براثر یه سکته دیگه مرد. استالین در یک نمایش جذاب رفت زیر تابوت لنین رو گرفت. حتی تروتسکی که در یک شهر دیگه بود اون موقع، از مرگ لنین خبردار نشد و میگن استالین از عمد بهش خبرنداده که تو عکسها و تو مراسم نباشه. خودش صف اول تشییع جنازه لنین بود.
این ماجرا کلا درباره این نکته بود که چرا عبارتی به اسم دبیر کل روی احزاب کمونیستی موند. از زمان استالین به بعد کل رهبران حزب پوزیشن دبیر کل general secretary رو داشتن. و استالین اون پست دم دستی رو به یک پست رهبری ارتقا داد. استالین پس از اینکه کم کم قدرت گرفت، تروتسکی رو تبعید کرد به ترکیه. بعدش خودش فرار کرد به مکزیک. تو مکزیک یک آدم کش رو فرستاد و با یک تبر یخ شکن مغزش رو متلاشی کرد. استالین بوخارین رو که زمانی بهش میگفت عزیز حزب رو اعدام کرد. کامنف رو اعدام کرد.
کل اعضای حزب اصلی لنین رو یکی پس از دیگری از میان برداشت. و فقط خودش موند و یک تیم جدید از صدر تا ذیل که همگی مطیع و حرف گوش کن استالین بودن. بالاخره اون کینهای که از این اعضا داشت رو یکی یکی سرشون خالی کرد و استالین بعدها شد رهبر تقریبا نصف کره زمین.
استالین زمانی بقدری ترسناک بود که وقتی صحبت میکرد تا ۱۰ دقیقه براش کف میزدن. انقدر کف میزدن که خیلی از افراد پیر حاضر در سالن بیهوش میشدن و کسی جرات نمیکرد اولین نفری باشه که کف زدن رو متوقف میکنه. سرگذشت روسیه روایت چشمگیریه از رویدادها. الان اگر نگاه کنیم یک خط مستقیم میبینیم ولی فراز و فرودهاش هرکدوم یک کتابخانه تفسیر و تحلیل داره. خود دوره وحشت استالینی یک تاریخ عبرت هست از یکهتازی مشت آهنین و تراژدی مردم.
------
@friedrish