روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا
بدترین پاندمی تاریخ - طاعون. ----------
بدترین پاندمی تاریخ - طاعون
----------
قسمت دوم و آخر
مردمان اون دوره اصلیترین علت این بیماری را خشم خداوند میدونستن. علم پزشکی که هنوز باورهای ماورایی داشت هوا را ناقل بیماری میدونست. میگفتن خدا بخاطر ناسپاسی بشر این مرض رو آورده که همه از بین برن. باور بر این بود که حتی با نگاه هم منتقل میشه و به همدیگه مستقیم نگاه نمیکردن.
مردم برای کم کردن خشم خداوند، تلاشهای زیادی کردن؛ در بعضی شهرها قمار، ناسزاگویی و بادهخواری ممنوع شد. کاروانهای توبه به راه افتاد و دسته جمعی توبه میکردن در حالی که همین کاروانها باعث میشد طاعون بیشتر گسترش پیدا کنه.
عدهای بودن که به خودشون شلاق میزدن و طناب به گردن مینداختن و در شهرها میچرخیدن و مغفرت خدا رو طلب میکردن. بازار وهم و خیال گرم بود: میگفتن این بیماری بصورت شعله آبی از دهن مردهها بیرون میاد و همسایهها رو درگیر میکنه.
کلیسا گفت این آه خداونده که دامن امت مسیحی رو گرفته. حرص و طمع، رباخواری، دنیادوستی، زناکاری، کفرگویی و خدانشناسی باعث خشم خداوند شده و از بین رفتن نسل بشر تقاصان این گناهان آدمهاست. خیلی از شهرها با تکیه بر عقل خودشون شهر رو قرنطینه کردن و از خسارت کمی کاستن.
کم کم یاد گرفتن که مردهها رو در عمق دو متری خاک کنن. لهستانیها از ورود هر خارجی به کشورشون ممانعت کردن و اونا رو در مرز قرنطینه میکردن. پیدا نشدن علت مرض و پخش شدن شایعه زیاد بودن. افتادن به جون یهودیها که اینا تو آب سم ریختن. کشتار یهودیان آغاز شد.
یهودیها رو از خونههاشون بیرون میکردن یا دستهجمعی آتش میزدن. مردم از خشم و اینکه دلیلی پیدا نمیکردن برای وضعیت، تلافیش رو سر چیزهایی که میدیدن خالی میکردن. کشتار و آتش زدن یهودیان به نحوی بود که خیلی از این مردم قبل از اینکه کشته بشن خودشون رو آتیش میزدن.
نفرت از یهودیان که فکری دیرینه بود دوباره شعلهور شد. گفتن یهودیان که باعث قتل مسیح شدن، دوباره سر بر آوردن که مردم مسیحی رو از بین ببرن. هیچ یهودی در هیچ شهری امنیت نداشت. مصادره اموال، بیرون راندن از شهرها و کشته شدن سرنوشت یهودیها شده بود.
یا گروهی در اروپا پدید اومدن به اسم تازیانهزنها. شهر به شهر میگشتن و با تازیانه خودشون رو خونین و مالین میکردن. به باورشون میخواستند هم از گناهان خودشون توبه کنن و هم کفارهی گناهان بقیه رو بدن. مردم میرفتن دستمالی رو آغشته به خون اینا میکردن و میگفتن این شفاست.
این طاعون مهیب سه تا چهار سال طول کشید. تاریخ نگارا میگن بین 75 تا 200 میلیون نفر کشته شدن. حدود یک سوم از جمعیت ایران هم از بین رفتن. اروپا هم چیزی در همین حدود هرچند که آمار دقیقی از اون زمان نیست ولی همه جا همچین چیزی گزارش شده.
پس از طاعون بخاطر کشته شدن آدما خیلی زمینها زیر کشت نرفت و قطحی هم دامنگیر بشر شد. بهر روی، این خلاصهای بود از فصل پنجم کتاب «آینهای در دوردست» از باربارا تاکن که درباره یکی از سیاهترین قرون تاریخ بشر که قرن سیزدهم میلادی هست حرف میزنه.
باربارا تاکن یکی از تاریخ نگارای برجستهس که مهمترین آثارش تو ایران ترجمه شده. برای کتاب «توپهای ماه اوت» که محمد قائد اون رو ترجمه کرده برنده پولیتزر شد. نثرش به شدت جذاب و روانه و برای خوانندهی عام مینویسه. این کتاب آینهای در دور دست اخیرا در ایران چاپ شد.
با نثر زیبا روند فلاکتبار قرن سیزدهم رو بیان میکنه. از سال 1300 تا 1400 و تاثیر جنگها، قدرت خدشه ناپذیر کلیسا، فساد مردم، طاعون و مرگ و بیماری، و تمام مواردی که کره زمین را در اون زمان تغییر داد رو روایت میکنه. این کتاب برای دوستانی که تاریخ براشون جذابه خواندنیه.
------
@friedrish