⁠ماجرای مرگ مشکوک اتاق ۳۴۸. ----------

⁠ماجرای مرگ مشکوک اتاق ۳۴۸. ----------

ماجرای مرگ مشکوک اتاق 348
----------
قسمت اول


گرِگ فلنیکن (Greg Fleniken) در اتاق 348 هتلی در تگزاس اقامت داشت. رو تختش لم داده بود به دو تا بالش و مشغول مطالعه روزنامه بود در حالی که تلویزیون هم روشن بود. ناگهان، از درون ترکید. یک ضربه‌ی مهلک از ناکجاآباد بهش خورد. کشان کشان خودش رو رسوند جلو در اتاق، و سپس خورد زمین.

فلنیکن و زنش عادت داشتن هر روز صبح با هم تلفنی حرف میزدن. وقتی زنش پاسخی ازش نگرفت، به کارمندای هتل زنگ زد. پس از یکی دو ساعت بالاخره با حضور پلیس وارد اتاقش شدن. جلو در با صورت افتاده بود، یه سیگار تموم شده لای انگشتای دستش بود و همین.

کیفش رو گشتن دیدن هیچی از محتویات کیف دست نخورده و کلی هم صد دلاری توش بود. در اتاق رو نگاه کردن دیدن هیچ اثری از ورود با زور مشاهده نمیشه. نه اثری از خون بود نه اثر انگشت، فقط چونه‌ی فلنیکن که خورده بود زمین سیاه شده بود. هیچ اثری از ضرب و جرح هم دیده نمیشد.

زنش گفت این آدم سالمی بود، کل عمرش سیگار کشیده و همیشه در رفت و آمد بود و سخت کار می‌کرد، اما سالم بود. حدس و گمان اولیه این بود که شاید ایست قلبی باشه و ظاهرا کسی مخالفتی باهاش نداشت. چند تا سیگار کشیده هم کنار تختش دیده میشد. شاید از خستگی و فشار کار اون شب در 55 سالگی تموم کرده.

از مسافرای اتاقای بغلی که یکسری برق کار بودن پرسیدن آقا شما چیزی نشنیدین؟ اظهار بی اطلاعی کردن و فقط گفتن ما صدای سرفه شنیدیم اواخر شب ولی در کل چیزی ندیدیم. دوربینا رو چک کردن چیزی توش دیده نمیشد که کسی وارد اتاقش بشه.

پزشکی قانونی هنگام کالبد شکافی چیز عجیبی دید. از درون ترکیده بود. کبد، طحال، قلب، ریه همه سوراخ شده بودن. شکمش پر از خون بود. دو تا از دنده‌هاش هم شکسته بود. کیسه بیضه‌ش هم پاره شده بود. انگار یه چیزی شبیه چوب بیسبال از ناحیه بیضه خیلی سخت بهش خورده بود.

پزشکی قانونی گفت این نشان از قتل میده نه مرگ طبیعی. همه شواهد حاکی از این بود که یا به شدت و سهمگین کتک خورده و پارگی ناحیه بیضه شاید بخاطر یک ضربه مهلک با پا باشه. یا اینکه یک چیز خیلی سنگین از فاصله زیاد رو سینه‌ش افتاده. در پرونده نوشت :قتل.

اما قاتل کی بود؟ در دوربین هتل چیزی دیده نشد. فلنیکن خیلی عادی عصر در اتاق رو باز و وارد شده بود. از مسافرای اتاق بغلی پرس و جو کردن همه گفتن ما چیزی نشنیدیم و اونا هم در تعجب بودن که همچین اتفاقی افتاده. روی بدنش هیچ جای ضربه‌ای نبود. بدن کاملا سالم بود.

فلنیکن یک بدن تقریبا ورزیده و سالم داشت. حتی جای یک خراش هم روی بدنش نبود. تنها چونه‌ش بخاطر برخورد شدید با زمین سابیده شده بود. نه جای زخمی نه جای حتی انگشتی. هیچی جور در نمیومد. پس چطور به این حال در اومده که از درون انگار انفجار رخ داده ولی از بیرون سالم سالم بود؟

از برادرش و از زنش پرس و جو کردن که این آقا دشمن داشت؟ گفتن نه. کارش تو صنعت نفت و گاز بود، زمین‌های معدنی اجاره میکرد و مشغول پیمانکاری میشد. مردی دوست داشتنی بود که ابدا به ذهن کسی خطور نمیکرد که دشمن داشته باشه.

نظرشون جلب برق کارهای اتاق بغلی شد. اتاق 349. آیا ممکن بود بخاطر مستی یا هرچیزی با فلنیکن وارد مشاجره شده باشن جایی در بیرون هتل و پس از کتک کاری، فلنیکن بخاطر جراحات در اتاقش مرده باشه؟ جلسات متعدد با برق‌کارا به هیچ جا منتهی نشد. هیکس اطلاعی نداشت.

نا امید از پیدا کردن سر نخی، زن فلنیکن یک کاراگاه معروف به اسم کنت برنان رو استخدام کرد. کنت برنان آدم معروفیه و هر پرونده‌ای رو قبول نمیکنه. خوندن این پرونده انگار شم کاراگاهیش رو تحریک کرد و قبول کرد. به زنش قول داد که دنبالش رو بگیره. الان شش ماه از قتل گذشته.


⁣کاراگاه برنان با دیدن اتاق، عکس‌ها، نتیجه پزشکی قانونی و صحبت اطرافیان به این نتیجه رسید که فلنیکن دقایقی، حتی ثانیه‌هایی قبل از مرگش کاملا در حالت عادی بوده. یعنی این اتفاق خیلی سریع براش افتاده و نشانی از خشونت و دعوا و کتک کاری نبود.

⁣برنان به کاراگاهان پلیس گفت شما برید از دوستای اون برق‌ کارا بپرسید شاید چیزی از زیر زبونشون بشه کشید بیرون. پس از هفت ماه از زمان قتل، رفتن سراغ دوستای اون برق کارایی که تو هتل مستقر بودن. حین پرس و جو یکیشون همینطوری رو هوا گفت آره شنیدیم که صدای شلیک اومده و یکی فوت کرده.

------
@friedrish