روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا
ماجرای کلیون باندی و پسرانش. -----------
ماجرای کلیون باندی و پسرانش
-----------
قسمت اول
کلیون باندی Cliven Bundy و پسراش رو صندلی چرمی هتل جلوی دوربین نشسته بودن. یک گروه مستند ساز برای تهیه مستند اومده بودن فیلم بگیرن. اما یه چیزی جور در نمیومد. نمیدونستن چی. کارگردان سوالای عجیب غریب میپرسید. ولی بالاخره حرف زدن. کارگردان اطمینان داد که کارشون حرفهایه.
کلیون باندی یک گلهدار بزرگ آمریکایی در ایالت جنوبی نواداست. 14 تا بچه داره و 60 تا نوه. مزرعهاش حدود صد کیلومتری بیرون لاس وگاس هست و از این خانوادههای قدیمی هست که نسل اندر نسل در اون زمینها زندگی کردن. کلی احشام دارن و به حالت تقریبا کمونی زندگی میکنن.
حدود ده سال بود که این خانواده و خانوادههای مشابه با دولت آمریکا سر جنگ داشتن. دولت میگفت که شما باید در محدودهی خاصی گله رو ببرین چرا. از این لحاظ که در بعضی مناطق یک سری حیوانات در خطر انقراض از جمله نوعی لاکپشت وجود دارن و اینکه باید برای چرا پول بدین به دولت.
این خانوادهها زیر بار نمیرفتن. میگفتن ما نسل اندر نسل تو این زمینا حیوونا رو میبریم چرا و چرا باید پول بدیم. دولت همه رو کشید دادگاه در عرض 20 سال و همه رو جریمه کردن. خیلیها پا پس کشیدن و بیخیال زمین آبا و اجدادی شدن. جز کلیون باندی و پسراش که زیر بار نمیرفتن.
طی چند سال کشمکش مابین دولت آمریکا (اواخر دوره اوباما) و خانواده باندی، قضیه خیلی متشنج شده بود. در یکی از این تقابلها چند تا کلیپ منتشر شد که مشاجره پسران باندی با پلیس و ماموران مسئول رو نشون میداد. داد میزد که ما مردان و زنان حقیقی آمریکا هستیم. این زمین مال ماست و از این حرفا
این ویدیو گل کرد، تو اینترنت پخش شد و خیلی حمایت جلب کرد. از جمله چند سناتور مثل رند پاول. کلیون باندی به یک چهره ملی تبدیل شد که دست خالی داره از حقوق اولیهی خودش دفاع میکنه. همین باعث شد کلی حامی اسلحه به دست کنار کلیون باندی جمع بشن.
حال که کلیون باندی گوش به حرف اینا نداد، دولت اومد در حرکتی بخش بزرگی از احشام اینا رو در صحرای نوادا محاصره کرد. از اون طرف باندی و پسرانش و صدها نفر میلیشای اسلحه به دست آمریکایی روبروی دولت آمریکا قرار گرفتن. شاید اگر یک گلوله اون روز شلیک میشد دهها نفر کشته میشدن.
اما دولت پا پس کشید و گله رو آزاد کرد. باندی به همراه صدها نفر که سلاحهای سنگین داشتن گله رو پس گرفتن و رفتن. این قضیه خیلی در رسانهها پوشش داده شد و کلیون باندی خیلی معروف شده بود که به دولت باج نداده و همینطوری از اطراف میومدن برای محافظت از خودش و خانوادهش و گلهش.
در دفتر FBI در لاس وگاس ماموران دور هم جمع شده بودن. دنبال راهی بودن که بفهمن نیت این خانواده چیه، میخوان چیکار کنن، و راهی که بتونن افراد خطرناکشون رو بازداشت و از خطرهای احتمالی آتی جلوگیری کنن. دنبال نفوذ به هستهی خانواده بودن ولی هیچ راهی نبود.
تا اینکه یکی از مامورا با نقشهای وارد دفتر شد: گفت ما یک شرکت استودیوی فیلمسازی ثبت میکنیم، یک سایت میزنیم و خودمون رو مستندساز معرفی میکنیم. اینطوری میتونیم بریم جلو و بگیم ما اومدیم از این خانواده قهرمان یک مستند بسازیم. شاید بتونیم بهشون نزدیک بشیم.
ایدهی جذابی بود و میخواستن شانسشون رو امتحان کنن. شرکتی رو به اسم Longbow production ثبت کردن. وب سایتی رو هوا کردن و چند نمونه کلیپ توش گذاشتن. فرد مدیر پروژه به اسم چارلز جانسون که لهجه جنوبی داشت تلفن رو برداشت و تلفن مزرعه رو گرفت و با پسر باندی صحبت کرد.
جانسون گفت حقیقتش ما یک تیم مستندساز هستیم. دورادور ماجرای شما رو دنبال میکنیم و دوست داریم با تهیه مستندی شما رو به کل آمریکا معرفی کنیم. شما قهرمانان حقیقی سرزمین پدری هستین و ازین حرفا. پسر باندی گفت چند تیم دیگه هم تماس گرفتن و ما هم دوست داریم صدامون به گوش بقیه هم برسه.
------
@friedrish