در دانشگاه استیونس نیوجرسی اقتصاد درس میدهم. حوزه تخصصم اقتصاد خرد کاربردی، اقتصاد انرژی و منابع طبیعی، مدیریت ریسک و کنترل بهینه تصادفی است. به علوم انسانی هم علاقهمندم. مسایل توسعه و سیاستگذاری ایران را دنبال میکنم و گاهی چیزهایی مینویسم.
رابطه بهای تمامشده برق و دستمزدها
رابطه بهای تمامشده برق و دستمزدها
نه فقط در مورد مطلب قیمت برق، بلکه در موارد زیاد دیگری دیدهام که این سوال مطرح میشود که «وقتی دستمزدها و هزینهها در ایران ریالی است، چه طور بهای تمام شده واقعی برق در ایران نزدیک به اروپا و آمریکا است؟ یا چه طور دستمزدها به ریال است ولی شما هزینه این محصولات را به دلار تخمین میزنید؟». سوال جدی و مهمی است و افراد حق دارند چنین تشکیکی داشته باشند. کلیت موضوع را مرور میکنیم.
به طور خلاصه، این خطا یا سوال ذهنی احتمالا از اینجا ناشی میشود که افراد گاهی سهم عوامل محلی (مثل دستمزد و اجاره زمین) را در بهای تمام شده محصولات/خدمات خیلی زیادتر از سهم واقعی آن فرض میکنند. در عمل محصولات/خدمات مختلف از چند جزء اصلی هزینه تشکیل میشوند: ۱) هزینه معادلسازی شده سرمایه و قطعات یدکی و تعمیر و نگهداری ۲) ماده اولیه (خوراک) ۳) دستمزد نیروی کار ۴) هزینه زمین و اجاره و یوتیلیتیهای محلی ۵) مالیات و عوارض و ۶) سایر موارد خاص هر محصول.
از بین این شش جزء، دو مورد اول یعنی هزینههای سرمایه ای و خوراک تا حد خوبی «بازار جهانی» دارد. یعنی با اندکی تفاوت، تولیدکنندگان مستقر در کشورهای مختلف باید کمابیش همان هزینه (به دلار) را برای آنها بپردازند. در طول زمان هم، هر قدر که صنایع دنیا به سمت فناوری بالاتر و اتوماسیون پیش رفتهاند، از سهم دستمزد کاسته شده و بر سهم هزینه سرمایهای اضافه شده است. شاید صد سال پیش «ساختار» تولید یک کالا در کشورهای مختلف تفاوت خیلی فاحشی با هم داشت، ولی به مدد جهانی شدن و استاندارد شدن فناوریها، امروز ساختارهای تولید به هم نزدیکتر شدهاند و جزء هزینه سرمایهای محصولات در کشورهای مختلف تفاوت زیادی ندارد.
حال با این چارچوب میتوانیم فوری حدس بزنیم که در مورد برخی کالاها، بهای تمام شده تولید چه در اروپا و آمریکا و چه در یک کشور فقیر آفریقایی کمابیش «مثل هم» خواهد بود! اینها کالاهایی هستند که سهم دستمزد و عوامل تولید محلی از کل هزینه تولید آنان کوچک است و تاثیر کمی روی بهای تمام شده دارد. صنایع سنگین و سرمایهبر عمدتا از این جنس هستند. مثلا اگر از فولاد و برق و محصولات پتروشیمی و پالایشی و خودرو و امثال آن صحبت میکنیم، بهای تمام شده در کشورهای مختلف تفاوت خیلی زیادی ندارد و اگر هم تفاوتی هست بیشتر به «فناوری» و «مدیریت» و امثال آن بر میگردد. در نتیجه حتی محتمل است که تولید یک محصول در اروپا حتی «ارزانتر» از یک کشور آفریقایی بشود.
ولی در مقابل، اگر داریم از تولید نرمافزار یا لباس یا صنایع دستی یا بستهبندی سبزی و امثال آن صحبت میکنیم، احتمالا بهای تمام شده آن در کشورهای مختلف خیلی زیاد با هم فرق خواهد داشت چون هم فناوریهای تولید تفاوت زیادی دارد و هم «دستمزد» جزء اصلی از هزینهها است. به این خاطر هم تولید لباس مثلا به بنگلادش و ویتنام میرود ولی واحدهای پالایشگاهی زیادی هنوز هم در کشورهای پیشرفته مستقر هستند. (هر چند که در مورد صنعت IT، با جهانیتر شدن این صنعت و امکان کار از راه دور، دستمزدهای مختصصان در کشورهای مختلف هم به هم نزدیک میشود).
این چارچوب یک قاعده سرانگشتی به ما میدهد: اگر محصول/خدمات به شدت کاربر باشد (آموزش و بهداشت و تعمیرکاری و محصولات دستی و امثال آن)، بهای تمام شده آنها در ایران بسیار متفاوت از کشورهای همسایه خواهد بود. اگر محصول/خدمات به شدت سرمایهبر باشد (پتروشیمی و برق و فولاد و الخ) یا خوراک ورودی آنها یک کومودیتی جهانی باشد (مثل فولاد یا نفت خام)، بهای تمام شده در ایران تفاوت چندانی با بقیه دنیا نخواهد داشت، ولو اینکه دستمزدها اینجا پایینتر باشد*.
حال در مورد صنعت برق و پتروشیمی کشور، یک متغیر مهم در این بین تعیین تکلیف نشده است و آن هم «قیمت تعادلی خوراک (گاز)» است. متاسفانه چون بازار رقابتی و بورس انرژی فعال در کشور وجود ندارد، ما تخمین بازار-محوری از قیمت گاز نداریم و همین باعث اختلافات و تفاوت بزرگ در تخمینها میشود. بحث قیمت محلی گاز را در پست بعدی باز میکنیم.
* در مورد برخی محصولات انرژیبر مثل سیمان ممکن است به خاطر تصور شود که قیمت تمام شده آنها در ایران خیلی پایینتر است ولی این به خاطر یارانهای بودن قیمت انرژی ورودی است.
@hamed_ghoddusi تماس با نویسنده
@hamedghoddusi