به اقتدار جهانی ایران میاندیشیم ارتباط با ما: هاشم منفرد @irgeopoliticsmail [email protected] انسانی کتاب: مرجع تخصصی کتب علوم انسانی ensaniketab.ir سایت ما: www.irgeopolitics.com
نی داعش در عراق و سوریه، - بر روی زمین - در طول پنج سال گذشته، جاایران بر عهده داشته
نی داعش در عراق و سوریه، - بر روی زمین - در طول پنج سال گذشته، جاایران بر عهده داشته.
فراموش نباید کرد که، حضور ایالات متحده در سوریه، در کانتکست استراتژی "خلاء هدایت شده" اوباما شکل گرفت!
اوباما زمانی در کاخ سفید مسئولیت گرفت که، آمریکا دو جنگ بزرگ را در افغانستان و عراق پشت سر گذاشته بود. در اوج حضور ارتش امریکا، در سال ۲۰۰۳، بیش از ۲۶۰ هزار نفر نیروی امریکایی در حدود ۸۰۰ مقر نظامی، در منطقه مستقر شده بودند!
بزرگترین رکورد بسیج نیرویی آمریکا، آمار ۳۵۰ هزار نفر را برای نیروی "در خط"، و نیروهای پشتیبان، در آن سالها، ثبت کرد. از ۲۰۰۸، اوباما با شعار کاهش حضور در مناطق بحرانی، وارد کاخ سفید شد.
از همان سال تا ۲۰۱۱ انبوه نیروهای امریکایی بتدریج از افغانستان خارج شدند و از ۲۰۱۳ نیز خروج عمده قوای ارتش امریکا از عراق آغاز شد.
اوباما درنظر داشت با کاستن از مداخلات مستقیم آمریکا در تحولات خاورمیانه و استفاده از ظرفیت متحدان منطقه ای این کشور، کماکان حوزه نفوذ خود را حفظ کند. در همان دوران اما، بحران لیبی و دستور حمله نظامی ناتو از سوی کاخ سفید، سکوت در مقابل سرنگونی محمد مرسی اولین رئیس جمهور منتخب مصری ها توسط نظامیان، چراغ سبز نشان دادن به عربستان، قطر و ترکیه برای تجهیز تروریست ها در عراق و سوریه و در نهایت حمایت های اطلاعاتی و سیاسی از ریاض برای تجاوز به یمن نشان از ماهیت رویکرد «خلاء هدایت شده» آمریکا در منطقه بود!
ترامپ اما، با شعار «نخست امریکا!» وارد کاخ سفید شد. او حقیقتاً درک درستی از تاریخ و جزئیّات حضور امریکا در منطقه، و انبوه دادههای استراتژیک مربوط به مناسبات صد ساله امریکا با منطقه، نداشت.
نگاه ترامپ، خاصّ خود اوست و هرچه هست، از جنس استراتژیک، در قواره سیاسی،نظامی،امنیتی، و استراتژیک نیست! "منتالیته" او بشدت متاثر از کسب و کار بازار است!
با یک چنین پیشینه و ریشهای، اینک عملاً فرایند «خروج-جابجایی»ِ دوهزار نفر نیروی امریکایی از سوریه آغاز شده است. این هرچه هست، بیشتر یک حرکت "سیمبلیک" است.
اولین نتیجهای که میتوان از چنین اتفاق، یا روندی حدس زد، بازگشت به رویکرد «خلاء هدایت شده» است!
بازگشت خلاء هدایت شده، یعنی میل امریکا به بازگشت تشدید آشوب در منطقه!
مطمئناً خروج نیروهای مختصر امریکایی از سوریه و افغانستان، به معنای ختم مداخلات امریکا در منطقه نخواهد بود! فراموش نشود، درست در زمان صدور فرمان خروج، و پس از هشت ماه، مجدداً یک ناوگان استراتژیک امریکایی وارد منطقه و مشخصاً شمال خلیج فارس شد! فرمانده سنتکام اخیراً جایگزین شد، و جانشین وزیر دفاع محتاط پیشین -جیمز متیس- شخصی است که مورد پسند کامل ترامپ است و مکمل دو ضلع بولتون و پومپئو!
نتیجه آنکه؛ علیرغم صدور دستور خروج، بنظر میرسد که:
- اولاً؛ خلاء این نیروی مختصر، نمیتواند امکان اشغال فضا را کاملاً برای ترکیه، و حذف متحدان کُرد امریکا، فراهم کند!
(بیاد بیاوریم که، مقصد نیروهای خارج شده از سوریه، دستکم در فضای احتمالات، مناطق کردنشین اقلیم مطرح شده است)
اینک، هرچند ممکن است پای یک توافق روسی-آمریکایی- ترکی، برای تثبیت مواضع ترکیه در صفحات کردی شمال سوریه در میان باشد، اما، امتزاج یا وحدت فرماندهی قوای مسلح کُرد سوری با ارتش سوریه و حمایت محور مقاومت و نقش تاثیرگذاری تهران و بغداد بر آنکارا، ضریب موفقیت این طرح را بشدت کاهش میدهد!
- دوم؛ ایران و روسیه، از ابتدای مبارزه با داعش، حضور و مداخلات امریکا را، عمدتاً در قالب «بازی تخریبی» درک کردهاند. نوعاً استفاده ابزاری آمریکا از قوای تروریستها برای بالانس متحدین منطقهای خود - بویژه اسراییل و سعودی - تجربه شده است. لذا، عملاً با حذف بخشهای عمده و قابل ملاحظه تروریستها، مساله بازیگری امریکا در این نبرد، سالبه به انتفای موضوع است.
در واقع، این خروج، برای ایران و روسیه، بیش از آنکه "خاصیت ایجابی" داشته باشد، "رفع خاصیت سلبی" دارد!
بعبارت دیگر، در قواره حضور و اقدام ایران و روسیه در سوریه، خروج دوهزار نفر نیروی امریکایی، تغییر خاصی محسوب نمیشود!
- سوم؛ رژیم صهیونیستی، بزرگترین برنده تشکیل ائتلاف ضد داعش بود، زیرا، پروژه ایجاد آشوب داعش و حضور یک ائتلاف چهل کشوری با محور امریکا، بهترین فرصت را برای تثبیت پروژه شهرک سازی و توسعه نفوذ اسراییل در جامعه عرب، فراهم کرد!
شکست دادن داعش با ابتکار ایران و محور مقاومت، و نیز حضور چندجانبه روسیه در میانه ماجرا، فرصت ها و چالشهای جدیدی را برای اسراییل فراهم کرد.
حضور روسها گرچه که به ختم پروژه توسعه آشوب کمک کرد (و این خلاف منافع پنهان امریکا و اسراییل بود)، اما، منافعی هم برای اسراییل داشت.
برای نخستین بار، اسراییل توانست از پشتیبانی توأم دو حامی قدرتمند خود -واشنگتن و مسکو- در دل یک بحران هدایت شده، برخوردار شود.
اینک، اسراییل این خروج را با نارضایتی پاسخ میدهد،